- قمطره
- فراهم آمدن، بستن مشک، تباه گشتن شیر، گادن نامه دان، بویه دان
معنی قمطره - جستجوی لغت در جدول جو
- قمطره ((قِ مَ رَ یا رِ))
- صندوقی که در آن کتاب یا عطریات نگهدارند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، خدک، بل، پول، جسر
مونث قاطر و کوس (قطار)
پل، ساختمان بلند
بارانی
یک چکه، چک، چکه، یک دانه باران، در پزشکی نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می شود
قطره قطره: چکه چکه مثلاً قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
قطره قطره: چکه چکه مثلاً قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
قمارخانه، محلی که در آن قمار بازی می کنند
پاره ای آب را از جائی چکد
گنجه نامه دان، شکردان، کنده کنده که بر پای گناهکارنهند، کوته بالا مرد
سبز روشن از رنگ ها مونث قمر شب مهتابی، شترسیراب
((قِ مَ))
فرهنگ فارسی معین
صندوقی که در آن کتاب را حفظ کنند، آوند شکر و نبات، چوبی که به شکل قید پای مجرمان را در آن بند کنند، مرد کوتاه
((قَ رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
قمارخانه، آخرین بازی نرد است که کسی بر سر خود یا یکی از اعضای خویش بسته باشد، دست خون