یک چکه، چک، چکه، یک دانه باران، در پزشکی نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می شود قطره قطره: چکه چکه مثلاً قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
یکی قطر. (منتهی الارب). واحده القطر، ای النقطه. (اقرب الموارد). پارۀ آب که از جائی چکد، و گره از تشبیهات آن است. (آنندراج) : هر نفسی بر دل آن پاکزاد چون گره قطره نبودش گشاد. طاهر وحید (از آنندراج)