جدول جو
جدول جو

معنی قمتر - جستجوی لغت در جدول جو

قمتر
پوزبند، فلزی در دهان اسب که از دو طرف به وسیله ی تسمه به
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمتر
تصویر کمتر
به مقدار یا تعداد اندک تر از دیگری، کنایه از کوچک ترین، اندک ترین مثلاً کمتر توجهی به من نکرد، کنایه از بی ارزش تر، پست تر، به ندرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لمتر
تصویر لمتر
فربه، پرگوشت، قوی هیکل، گنده، ناهموار، بی رگ، تنبل، برای مثال گر ضریری لمتر است و تیز خشم / گوشت پاره اش دان که او را نیست چشم (مولوی - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قمار
تصویر قمار
هر نوع بازی ای که در آن شرط کنند شخص برنده از کسی که بازی را باخته پول یا چیز دیگر بگیرد، منگ، منگیا،
کنایه از کار خطرناک، ریسک
فرهنگ فارسی عمید
زفت ژکور (بخیل)، زین زین استوار، بویناک گوشت، سپر خوش ساخت، سخت گیر بر زن و فرزند پستانداریست از راسته سم داران جزو دسته فردسمان که دارای اصالت نوعی نیست فقط یک گونه است که از جفتگیری الاغ نر با مادیان حاصل می شود. و چون اسپرمهای قاطر نر قادر به بارور کردن تخمک قاطر ماده نیست بدین جهت قاطر در بین چهارپایان اهلی نتوانسته است اصالت نوعی حاصل کند. به عبارت دیگر برای به دست آوردن قاطر همیشه باید از الاغ نر و مادیان استفاده کرد ولی تخمکهای قاطر ماده بوسیله اسب نر یا الاغ نر بارور می شوند. اما نتیجه حاصل از لحاظ استفاده به هیچوجه خوب نیست زیرا اولا این نتیجه ها اهمیت قاطر را ندارند ثانیا در مدتی کمتر از عمر طبیعی زنده می مانند ثالثا قاطر ماده غالبا سقط می کند. قاطر از حیث هیکل و قد شباهت کاملی باسب دارد منتهی ضخامت سر و گوشهای نسبتا دراز و دم کم مو و ران باریک و سم کوچکش آن را بالاغ نزدیک می نماید. رنگ قاطر عموما به پدر می رود و صدایش نیز شبیه الاغ است. قاطر بواسطه بار برداری و مقاومت در برابر امراض و روش متین و محکمی که دارد در اغلب نقاط دنیا تربیت و نگهداری می شوند. قاطر تنها حیوانی است که بدون مخاطره باریکترین راههای کوهستانی را با کمال چابکی و مهارت طی می کند. نکته مهمی که در بر - قراری تعادل جسم قاطر دخالت کلی دارد بزرگی مخچه و مغز میانی وی است. چه قسمتهای مذکور در قاطر رشد بیشتری تا اسب و الاغ دارند و نگهداری تعادل بدن هم مربوط بهمین قسمت از دستگاه مرکزی اعصاب است استر. توضیح در اینجا بی مناسبت نیست که ذکری از خرپوزگی بشود. و آن نتیجه جفتگیری اسب نر با ماچه الاغ است. بطور کلی خرپوزگی اهمیت قاطر را ندارد و از حیث هیکل و قامت هم کوچکتر است و از حیث هیکل و گوش با الاغ یعنی مادرش شبیه است لیکن سرش به مناسبت باریکی و لاغری و رانش بر اثر عظمت و دمش به واسطه آنکه سراسر دارای مو است و بالاخره صدای شیهه مانندش باسب شبیه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبتر
تصویر قبتر
کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمار
تصویر قمار
بگرو چیزی باختن، نبرد کردن با هم بگرو
فرهنگ لغت هوشیار
مصغر قمر ماهک شهری در هند که یلنجوج (عودهندی عودقماری) ازآنجاآورند
فرهنگ لغت هوشیار
گنجه نامه دان، شکردان، کنده کنده که بر پای گناهکارنهند، کوته بالا مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمدر
تصویر قمدر
بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
اندک تر، اقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمتر
تصویر لمتر
مردم کاهل و بی رگ، فربه و قوی و گنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمطر
تصویر قمطر
((قِ مَ))
صندوقی که در آن کتاب را حفظ کنند، آوند شکر و نبات، چوبی که به شکل قید پای مجرمان را در آن بند کنند، مرد کوتاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قمار
تصویر قمار
((قُ))
هر نوع بازی که در آن پولی برده یا باخته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لمتر
تصویر لمتر
((لَ تُ))
تنبل و بی غیرت، فربه، پرگوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
Fewer, Lesser
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
moins, moindre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
น้อยกว่า , น้อยลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
chache zaidi, mdogo zaidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
daha az
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
より少ない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
更少的 , 较少的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
lebih sedikit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
פחות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
더 적은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
weniger, geringer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
कम , कमतर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
minder
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
meno, minore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
menos, menor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
менше , менший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
меньше , меньший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
mniej, mniejszy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
menos, menor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمتر
تصویر کمتر
কম , কম
دیکشنری فارسی به بنگالی