ده کوچکی است از دهستان اربعه پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 88هزارگزی جنوب خاوری فیروزآباد و 2هزارگزی راه مالرو زافرو به هنگام. سکنۀ آن 36 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان اربعه پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 88هزارگزی جنوب خاوری فیروزآباد و 2هزارگزی راه مالرو زافرو به هنگام. سکنۀ آن 36 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دژی است نزدیک رمله در سرزمین فلسطین. در این قلعه عاصم بن ابی بکر بن عبدالعزیز بن مروان و عمرو بن ابی بکر و عبدالملک وابان و مسلمه فرزندان عاصم و گروهی دیگر کشته شدند. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
دژی است نزدیک رمله در سرزمین فلسطین. در این قلعه عاصم بن ابی بکر بن عبدالعزیز بن مروان و عمرو بن ابی بکر و عبدالملک وابان و مسلمه فرزندان عاصم و گروهی دیگر کشته شدند. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
دهی از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم واقع در 23 هزارگزی شمال باختر کلدکی، کنار راه مالرو سیمکان به میمند. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنه 165 تن. آب آن از رود خانه سیمکان و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این آبادی را کاکون هم می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم واقع در 23 هزارگزی شمال باختر کلدکی، کنار راه مالرو سیمکان به میمند. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنه 165 تن. آب آن از رود خانه سیمکان و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این آبادی را کاکون هم می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 22هزارگزی خاور راه شوسۀ مهاباد به سردشت. هوای آن سرد و دارای 118 تن سکنه است. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 22هزارگزی خاور راه شوسۀ مهاباد به سردشت. هوای آن سرد و دارای 118 تن سکنه است. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سوزندۀ گلو. آنچه گلو را بسوزاند، بغایت شیرین و خوش آینده، چه هر چیز که شیرین باشد گلو را میسوزاند. (آنندراج). در چراغ هدایت به معنی خوشنما و خوش آینده و در بهار عجم بمعنی شیرین آورده چرا که چیزی که بغایت شیرین باشد گلو را میسوزد، لهذا شیرین را گلوسوز گفتند و حسن گلوسوز، یعنی شیرین. عبارت است از حسن صبیح، در مقابله حسن ملیح که حسن سیاه و نمکین باشد. (غیاث) : چون سرو قمریان همه گردن کشیده اند در آرزوی شوق گلوسوز غبغبش. صائب (ازآنندراج). هر کجا حسن گلوسوز تو منزل دارد میتوان بوسه به رغبت ز لب بام گرفت. صائب (از آنندراج). صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند جا در بیاض گردن خوبان روزگار. صائب (از آنندراج)
سوزندۀ گلو. آنچه گلو را بسوزاند، بغایت شیرین و خوش آینده، چه هر چیز که شیرین باشد گلو را میسوزاند. (آنندراج). در چراغ هدایت به معنی خوشنما و خوش آینده و در بهار عجم بمعنی شیرین آورده چرا که چیزی که بغایت شیرین باشد گلو را میسوزد، لهذا شیرین را گلوسوز گفتند و حسن گلوسوز، یعنی شیرین. عبارت است از حسن صبیح، در مقابله حسن ملیح که حسن سیاه و نمکین باشد. (غیاث) : چون سرو قمریان همه گردن کشیده اند در آرزوی شوق گلوسوز غبغبش. صائب (ازآنندراج). هر کجا حسن گلوسوز تو منزل دارد میتوان بوسه به رغبت ز لب بام گرفت. صائب (از آنندراج). صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند جا در بیاض گردن خوبان روزگار. صائب (از آنندراج)
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 360 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، حبوب، صیفی و مختصر میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و قهوه خانه ای کنار راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 360 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، حبوب، صیفی و مختصر میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و قهوه خانه ای کنار راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)