سوزندۀ گلو. آنچه گلو را بسوزاند، بغایت شیرین و خوش آینده، چه هر چیز که شیرین باشد گلو را میسوزاند. (آنندراج). در چراغ هدایت به معنی خوشنما و خوش آینده و در بهار عجم بمعنی شیرین آورده چرا که چیزی که بغایت شیرین باشد گلو را میسوزد، لهذا شیرین را گلوسوز گفتند و حسن گلوسوز، یعنی شیرین. عبارت است از حسن صبیح، در مقابله حسن ملیح که حسن سیاه و نمکین باشد. (غیاث) : چون سرو قمریان همه گردن کشیده اند در آرزوی شوق گلوسوز غبغبش. صائب (ازآنندراج). هر کجا حسن گلوسوز تو منزل دارد میتوان بوسه به رغبت ز لب بام گرفت. صائب (از آنندراج). صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند جا در بیاض گردن خوبان روزگار. صائب (از آنندراج)
هر یک از سلولهای موجود در خون جانوران که بدو نوع گلبول های قرمز و سفید موجودند. گلبول های قرمز خصوصا در خون جانوران دارای ماده آهن موسوم به هموگلوبین میباشند. در خون انسان در هر میلیمتر مکعب در حدود 5 میلیون گلبول قرمز وجود دارد. گلبولهای سفید خون بمنزله سربازان و مدافعان خون بدن میباشند و در خون اسنان در هر میلیمتر مکعب در حدود، 7000 گلبول سفید موجود است که برخی از آنها حاوی چند هسته و برخی دارای یک هسته میباشند (گلبولهای قرمز فاقد هسته اند)، غیر از گلبولها در خون ذرات ریزی بنام پلاکت ها موجودند