- قلابدوز
- کجه دوز چکن دوز کسی که عمل قلابدوزی را پیشه کند
معنی قلابدوز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کجه دوزی چکندوزی عمل و پیشه قلابدوز دوختن طرحهایی از نقش و نگار از ابریشم یا خامه یا رشته های طلا و نقره بر روی پارچه بوسیله قلاب. یا جامه قلابدوزی. جامه ای که رشته های فلزی طلا یا نقره یا شبیه آن بر روی وی دوخته باشند. گلدوزی
کسی که پیشه اش قلاب دوزی است
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار
دوختن نقش و نگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه
چیزی که با تارهای طلا دوخته شده باشد تاج طلا دوز دستار طلا دوز
کپاه دوز جامه دوز درزیگر
آنکه کلاه دوزد کلاه فروش
دوختن نقش و نگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه
پیشرو لشکر، رهبر، راهنما، دلیل راه، برای مثال اندرآمد چون قلاووزی به پیش / تا برد او را به سوی دام خویش (مولوی - ۸۳)
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار قلاوز: و لیکن باید که قلاوورزان معتمد و راهدان باشند
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار مقدمه لشکر، راهبر بلد دلیل راه: هر که در ره بی قلابدوزی رود هر دو روزه راه صد ساله شود. (مثنوی. چا. خاور 146)، مستحفظ اردو قراول: بی زحمت قلاوز خار ایدون کی دست می دهد گل گلزارش ک، جاسوس خبر گیر