معنی قفورا در لغت نامه دهخدا

گیاهی است دوایی، و آن راقطاه که مرغ سنگخواره باشد خورد. (برهان). قفورا = کفراست، و نزد بعضی قفرالیهود است. (تحفۀ حکیم مؤمن از آقای معین در حاشیۀ برهان). کفرا به ضم اول و تشدید سوم، کافور، قفور (به فتح اول و تشدید دوم)، حفری (به ضم اول و تشدید سوم) همه از ریشه آرامی باشند و غالب علمای لغت عرب معنی طلع (شکوفۀ خرما) بدان داده اند. (عقار 206 ف از معین در حاشیۀ برهان)

معنی قفورا در فرهنگ لغت هوشیار

از کاپور پارسی شکوفه خرما، گژف گیاهی (قفرالیهود) از گیاهان شکوفه خرما طلع، قفرالیهود

معنی قفورا - جستجوی لغت در جدول جو

قفورا

لغت نامه دهخدا

قفورا

فرهنگ لغت هوشیار

صفورا

(دخترانه)

مصرف کننده اندوخته ها، خالی کننده ظروف، نام همسر حضرت موسی (ص)، دختر حضرت شعیب

فرهنگ نامهای ایرانی

فورا

به شتاب، بی درنگ

فرهنگ فارسی عمید

قفوری

کافور است. (فهرست مخزن الادویه)

لغت نامه دهخدا

صفورا

(صَ)

دختر حضرت شعیب و زوجه حضرت موسی است که در مقابل هشت سال شبانی شعیب با ازدواج با او نایل شد. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 84 و رجوع به تفاسیر شود:
موسی از بهر صفورا کند آتش خواهی
وآن شبانیش هم از بهر صفورابینند.
خاقانی.
در هوای عشق آن نور رشاد
خود صفورا هر دو دیده باز داد.
مولوی.
رجوع به صفور شود

لغت نامه دهخدا

قفور

(قُ)

جمع واژۀ قفر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قفر شود

لغت نامه دهخدا

قفور

(قَفْ فو)

غلاف شکوفۀ خرما. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). قافور، غلاف خرمای نورسیده. (منتهی الارب) ، گیاهی است که مرغ سنگخوار آن را چرد. (اقرب الموارد). رجوع به قفورا شود

لغت نامه دهخدا

قفور

(قَ)

کوهی است. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

قورا

به یونانی و به ترکی جمل است. (فهرست مخزن الادویه)

لغت نامه دهخدا

قورا

(قَ)

طسوجی است درناحیۀ کوفه و نهری است که در کنار آن چند ده قرار دارد، از جمله: سوار و غرما. (از معجم البلدان)
از نواحی مدینه است. قیس بن حطیم درباره آن اشعاری دارد. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا