- قفشلیل
- پارسی تازی گشته کفچلیز کف گیرکوچک کفچه گیر
معنی قفشلیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رخنه کردن
طفیلی، آنکه ناخوانده همراه شخص مهمان به مهمانی می رود، مهمان ناخوانده، وابسته به دیگری، در علم زیست شناسی انگل
تابع طفیلی، ساخته به قیاس طفیلی
زیر زره پیراهنچه، زیر پالانی، مغز تیره (نخاع)، آبرو، ابر بی باران (شلیل شلیر از میوه ها پارسی است
درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، تالانک، رنگینان، شفترنگ، شکیر، شلیر، مالانک، رنگینا، تالانه، شفرنگ
شمشیر رخنه دار شمشیر لب شکسته، موی انبوه روغن خوشبویی که از گل موتیا و چنبیلی در هند سازند: کف مطرب از چربی و نرمی چوتیل تن هندوی عود را شد فلیل
بز دل ترسو به هنگام سختی
پوست خشک، خشکیده، تازیانه، گلاب، کوره راه
کم و اندک
((شَ))
فرهنگ فارسی معین
شلیر، درختی است از تیره گل سرخیان، میوه آن لطیف و شیرین و شبیه زردآلو و یکی از گونه های هلوست. شکیر، شفترنگ، شفرنگ، مالانک، تالانک، تالانه، نگینان و رنگینا نیز گفته شده
کم، اندک