بیماریی است که پای گوسفند را کج گرداند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به مادۀ قبل شود، گیاهی است درهم کشیده و شبیه به شاخ و سرون سخت و محکم که به خشک آن کف الکلب گویند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قفاع شود
بیماریی است که پای گوسفند را کج گرداند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به مادۀ قبل شود، گیاهی است درهم کشیده و شبیه به شاخ و سرون سخت و محکم که به خشک آن کف الکلب گویند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قُفاع شود
بز کوهی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن را به سبب جستنش قفاص گویند. (اقرب الموارد). وعل است که به فارسی گاو کوهی نامند. (فهرست مخزن الادویه) ، بیماریی است که پای ستور را خشک گرداند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
بز کوهی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن را به سبب جستنش قفاص گویند. (اقرب الموارد). وعل است که به فارسی گاو کوهی نامند. (فهرست مخزن الادویه) ، بیماریی است که پای ستور را خشک گرداند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
گشن خواه شدن ماده گاو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، فربه شدن شتر ماده در تابستان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی) ، در فراخ سال رسیدن و افزون شدن شیر وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
گشن خواه شدن ماده گاو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، فربه شدن شتر ماده در تابستان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی) ، در فراخ سال رسیدن و افزون شدن شیر وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
نوعی از غلاف دست پر از پنبه که زنان در سرما پوشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دستوانه. (ربنجنی). دستکش، چیزی است از چرم یا نمد که شکارچی در دست کند. (اقرب الموارد) ، نوعی از زیور دست و پای، آهنی است شبکه دار که بر آن باز نشیند، سپیدی موی گرداگرد سم اسب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
نوعی از غلاف دست پر از پنبه که زنان در سرما پوشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دستوانه. (ربنجنی). دستکش، چیزی است از چرم یا نمد که شکارچی در دست کند. (اقرب الموارد) ، نوعی از زیور دست و پای، آهنی است شبکه دار که بر آن باز نشیند، سپیدی موی گرداگرد سم اسب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
از ساخته های فارسی گویان باد انگیز که انگور بسیار خورده باشد و چیزهای باد انگیز (مقالات شمس) زیرکی چون کبر و باد انگیز تست ابلهی شو تا بمانی تندرست (مثنوی دفتر 4 مولانا) آماس بیماری آماس پر باد، هر چیز که خوردن آن تولید نفخ در شکم کند. توضیح نفاخ بتشدید فاء مانند صراف که بمعنی نفخ دهنده استعمال میشود در لغت عرب نیامده مانند صراف و نطاق و امثال آنها
از ساخته های فارسی گویان باد انگیز که انگور بسیار خورده باشد و چیزهای باد انگیز (مقالات شمس) زیرکی چون کبر و باد انگیز تست ابلهی شو تا بمانی تندرست (مثنوی دفتر 4 مولانا) آماس بیماری آماس پر باد، هر چیز که خوردن آن تولید نفخ در شکم کند. توضیح نفاخ بتشدید فاء مانند صراف که بمعنی نفخ دهنده استعمال میشود در لغت عرب نیامده مانند صراف و نطاق و امثال آنها