کشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل). مذکر و مؤنث دروی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج) : سرانگشتان صاحبدل فریبش نه در حنّاکه در خون قتیل است. سعدی. و گر هلاک منت درخور است باکی نیست قتیل عشق شهید است و قاتلش غازی. سعدی. ج، قتلی ̍. (منتهی الارب) (آنندراج) : و اگر با آن مراءه ذکر نشود گوئی هذه قتیله فلان (و تاء تأنیث به آخر قتیل اضافه میشود) و مررت بقتیله، زیرا صفت قتیل در این مواردبه جای اسم نشسته است. (از منتهی الارب)
کشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل). مذکر و مؤنث دروی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج) : سرانگشتان صاحبدل فریبش نه در حنّاکه در خون قتیل است. سعدی. و گر هلاک منت درخور است باکی نیست قتیل عشق شهید است و قاتلش غازی. سعدی. ج، قَتلی ̍. (منتهی الارب) (آنندراج) : و اگر با آن مراءه ذکر نشود گوئی هذه قتیله فلان (و تاء تأنیث به آخر قتیل اضافه میشود) و مررت بقتیله، زیرا صفت قتیل در این مواردبه جای اسم نشسته است. (از منتهی الارب)