- قعاد (قُ)
بیماریی در ستورکه در رانهای وی پدید آید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن درد که شتر را بگیرد در سرین. (مهذب الاسماء) ، بیماریی است که صاحب خود را فرونشاند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اقعاد. زمین گیری
معنی قعاد - جستجوی لغت در جدول جو
- قعاد (قِ)
زوجه. (اقرب الموارد)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سرور، گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر
حشرۀ ریزی که به بدن انسان و بعضی حیوانات دیگر می چسبد و خون آن ها را می مکد، کنه
(اَ)
لغت نامه دهخدا
بیماریی است که در ران شتر عارض گردد و وامانده گرداند او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ قف ّ، جمع واژۀ قفّه. (منتهی الارب). رجوع به قف و قفه شود
کنه، سرپستان انتردار کپی دار حشره ای ریز که ببدن حیوانات چسبد و خون آنها را بمکد کنه، جمع قردان
پارسی است کوات غباد: نام ها، گونه ای ماهی گونه ای ماهی که در خلیج فارس فراوانست
