- قطزن (قَ زَ)
مقطّه. (منتهی الارب). معروف است، و حقیقتاً این لفظ بر کاتب صادق می آید یا بر کار دیگر، چون بر مقط اطلاق کنند مجاز است:
زخمی که یار بر دل اغیار میزند
چون قطزن آید آن همه بر استخوان من.
طاهر وحید (از آنندراج).
نمی بینی که قطزن زیردست خامه می گردد
ز همواری مکن بر خود مسلط تیره مغزان را.
محسن تأثیر (از آنندراج)
زخمی که یار بر دل اغیار میزند
چون قطزن آید آن همه بر استخوان من.
طاهر وحید (از آنندراج).
نمی بینی که قطزن زیردست خامه می گردد
ز همواری مکن بر خود مسلط تیره مغزان را.
محسن تأثیر (از آنندراج)
