جدول جو
جدول جو

معنی قط زن

قط زن((~. زَ))
چوب باریکی که نوک قلم را هنگام بریدن روی آن می گذارند
تصویری از قط زن
تصویر قط زن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قط زن

قط زن

قط زن
در خوشنویسی، چاقوی کوچکی برای بریدن قلم نی، در خوشنویسی، تکۀ باریکی از چوب یا استخوان که سر قلم نی را روی آن می گذارند و با قلم تراش می برند
قط زن
فرهنگ فارسی عمید

قط زدن

قط زدن
خامه تراشیدن کلک تراشیدن خامه تیزکردن بریدن سر قلم به پهنا تا نیک نویسد: نویسم چون بسوی یار از حال درون نامه بدندان قط زنم انگشت و بنویسم بخون نامه. چاقویی کوچک که معمولا در قلمدان گذارند و سر قلمهای معینی را با آن قط زنند قلمتراش: زخمی که بر یار بر دل اغیار می زند چون قط زن آید آن همه بر استخوان من. (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار

قط زدن

قط زدن
مرکب است از قط به معنی بریدن هرچه باشد یا بر پهنا بریدن، و زدن فارسی. (آنندراج) :
نویسم چون به سوی یار از حال درون نامه
به دندان قط زنم انگشت و بنویسم به خون نامه.
مسیح کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

قطزن

قطزن
مَقَطّه. (منتهی الارب). معروف است، و حقیقتاً این لفظ بر کاتب صادق می آید یا بر کار دیگر، چون بر مقط اطلاق کنند مجاز است:
زخمی که یار بر دل اغیار میزند
چون قطزن آید آن همه بر استخوان من.
طاهر وحید (از آنندراج).
نمی بینی که قطزن زیردست خامه می گردد
ز همواری مکن بر خود مسلط تیره مغزان را.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا