جدول جو
جدول جو

معنی قطائعی - جستجوی لغت در جدول جو

قطائعی(قَ ءِ)
محمد بن حسن بن ازهر بن جبیر بن جعفر، مکنی به ابوبکر. از راویان است. وی از قعنب بن محرز و عمر بن شیبه نمیری ورمادی و جز ایشان روایت کند و از او ابوعمر و سماک و ابوحفص بن شاهین و جز ایشان روایت دارند. او حدیث وضع میکرد، و از احادیث موضوعۀ او حدیثی است که در آن مداد علما را با خون شهدا سنجیده است. (اللباب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطائع
تصویر قطائع
قطیعه ها، جدایی ها، بریدگی ها، وظیفه ها، قطعه های ملک یا زمین که به کسی واگذار کنند که از درآمد آن زندگانی کند، جمع واژۀ قطیعه
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
منسوب به اقطاع: چشمه ها و دیه ها که بعضی ملکی است و بعضی اقطاعی. (فارسنامۀ ابن بلخی). ناحیتی است در این مرغزار اقطاعی و ملکی. (فارسنامۀ ابن بلخی). رجوع به اقطاع شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءِ)
شیخ محمد بطائحی. خانقاه وی بنا بنقل ابن بطوطه در مجار (ماجر) بود و وی در آنجا منزل کرده است. رجوع به سفرنامۀ ابن بطوطه چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 328 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءِ)
بطایحی. منسوب است به بطائح که نام جایگاهی است بین واسط و بصره. (سمعانی). رجوع به بطایحی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءِ)
بطاینی. رجوع به بطاین شود
لغت نامه دهخدا
(طَ ءِ)
بعض حکماء متقدمین که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبائع اربع) میشناختند، به اصطلاح برخی دیگر از دانشمندان کسانی که دهر و روزگار را آفریدگار مردم و حیوان وسایر مخلوقات میشناختند. بعبارت دیگر دهری: این سؤال طبیعی است و معروف است میان طباعیان. (جامعالحکمتین ناصرخسرو چ ه. کربن و معین ص 295)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
موضعی است در بغداددر سمت غربی آن متصل به ربض زهیر. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ ءِ)
جمع واژۀ قطیعه. (معجم البلدان). رجوع به قطیعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قطاعی
تصویر قطاعی
درتازی نیامده کاغذبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
پیمانی نانپاره دار روستا خاوند
فرهنگ لغت هوشیار
حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبایع اربع) می داند، حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
الإقطاع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
Feudal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
féodal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
봉건적인
دیکشنری فارسی به کره ای
قبیله ای
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
جاگیردارانہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
সামন্ততান্ত্রিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
kifalme
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
פאודלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
封建的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
феодальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
सामंती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feodal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
ศักดินา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feudal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feudale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feudal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
封建的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feudalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
феодальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feudal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اقطاعی
تصویر اقطاعی
feodaal
دیکشنری فارسی به هلندی