- قصوف
- باده گساری خوشگذرانی
معنی قصوف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاهی
پر پشم تر پشمناک
به مذهب صوفیه در آمدن
دورترین، دور، بالاترین، بالا
قطف ها، چیدن میوه ها، جمع واژۀ قطف
از کاری بازایستادن، واگذاشتن کاری از روی عجز و درماندگی، کوتاهی کردن
جمع واژۀ قصر، کاخها
جمع واژۀ قصر، کاخها
تند باد، تیرگی، می دنبال روزی، خمیدن چیزی
شهر دور، دشت دور، دور افکن کمان
مونث اقصی دور کرانه دور مونث اقصی. یا غایت قصوی. دورترین غایت مقصود نهایی
باز ایستادن و فروماندن و عاجز گردیدن، کوتاه آمدن
مغزپر آهنگ درست (آهنگ قصد) صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود
جمع قطف، خراش ها جمع قطف خراشها
چادرچارگوش
کوتاهی کردن، از کاری باز ایستادن
طریقه و مسلکی که پیروان آن به احتراز از خواهش های نفسانی و اعراض از ماسوی اللّه دلالت می شوند. اهل تصوف برای رسیدن به حقیقت باید ریاضت هایی تحمل کنند و مراحلی به نام مراحل سلوک را بپیمایند و پیر یا مرشد آنان را در پیمودن این مراحل مدد می کند، پشمینه پوش شدن، صوفی شدن
پشم گوسفند، و یا بعضی از حیوانات
دورشدن، چیره شدن: درنبرد
باده گساری، آوازسازهای سیمی، کوبیدن: باخمپاره وتوف شکننده ترد، بی آهنگ سست: مرد، ناشکیبا
بالای گوش
پشم، از جنس پشم
پشم، لباس پشمی