جدول جو
جدول جو

معنی قصابخانه - جستجوی لغت در جدول جو

قصابخانه
کشتارگاه محلی که در آن گاو و گوسفند ذبح کنند
تصویری از قصابخانه
تصویر قصابخانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بجولخانه، منگخانه (قمار خانه) جایی که در آن با قاب گوسفند بازی کنند، قمارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابخانه
تصویر کتابخانه
نسکخانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رکابخانه
تصویر رکابخانه
نوشاکخانه، گنجه شربتخانه، دولابچه گنجینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرابخانه
تصویر شرابخانه
میکده خمکده میخانه میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحبخانه
تصویر صاحبخانه
خانه خدا، میزبان، دیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمارخانه
تصویر قمارخانه
محلی که در آن قمار بازی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتابخانه
تصویر کتابخانه
محلی عمومی با کتاب های بسیار و مکانی برای مطالعه، کتاب فروشی
کتابخانۀ شخصی: کتابخانه ای که کسی برای استفادۀ خود فراهم کرده باشد
کتابخانۀ عمومی: کتابخانه ای که برای استفادۀ همۀ مردم فراهم شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرابخانه
تصویر ضرابخانه
جائیکه در آن زر و سیم سکه زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراقخانه
تصویر قراقخانه
پاسگاه قزاقان، جای سکونت قزاقان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمارخانه
تصویر قمارخانه
منگسرای
فرهنگ لغت هوشیار
جای نگهداری کتاب اعم از آنکه اطاق مانند و جای مسقفی باشد یا محلی که در آن کتابها را فراهم آورند و با نظم و ترتیب خاصی در قفسه ها بچینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرابخانه
تصویر ضرابخانه
((~. نَ یا نِ))
جایی که در آن سکه می زدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتابخانه
تصویر کتابخانه
((کِ. نِ))
محل نگهداری کتاب
فرهنگ فارسی معین
خانه ای که در آن شیشه بندی و آینه کاری بود تا هر چه از بیرون باشد دیده شود و روشنایی خورشید در آن افتد، آسمان پر ستاره، خانه ای که در آن تنور یا بخاری باشد خانه زمستانی که در آن آتش افروزند، حمام گرمابه، شبستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابخانه
تصویر تابخانه
((نِ))
خانه ای که دیوارهای آن آینه کاری شده باشد، حمام، گرمابه، خانه زمستانی که با بخاری و یا تنور گرم شود، شبستان
فرهنگ فارسی معین