جدول جو
جدول جو

معنی قصابت - جستجوی لغت در جدول جو

قصابت
پیشه قصابی. مزمار نای
تصویری از قصابت
تصویر قصابت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصابت
تصویر اصابت
رسیدن تیر نشانه را، آهنگ کردن ونگذشتن از آن، به هدف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرابت
تصویر قرابت
خویشی، خویشاوندی، نزدیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قصارت
تصویر قصارت
حرفۀ قصار، پیشۀ گازر، گازری
قصارت کردن: شستن، شستشو دادن، برای مثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قصبات
تصویر قصبات
قصبه ها، آبادی های بزرگی که از چند ده و دهکده تشکیل شده باشد، دهستان ها، شهرک ها، جمع واژۀ قصبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصابت
تصویر اصابت
رسیدن تیر به هدف، خوردن تیر به نشانه، برخورد چیزی به چیز دیگر، درست گفتن، درست رسیدن، راست آوردن، آهنگ راست کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرابت
تصویر قرابت
خویشاوندی، فامیلی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قصبه، دهستان ها در فارسی پایتخت ها در تازی جمع قصبه: و تمامی بندرگاههای خلیج پارس و قلاع و قصباتی که بر آن سمت است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصارت
تصویر قصارت
پیشه قصار. گازری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصابه
تصویر قصابه
گوشت فروشی در فارسی قصابی نای نی
فرهنگ لغت هوشیار
آبدارک در پرندگان پرنده ایست تیز پر که اغلب بر لب آب و کنار رود نشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصابت
تصویر اصابت
((اِ بَ))
رسیدن، رسیدن تیر به هدف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرابت
تصویر قرابت
((قَ بَ))
نزدیکی، خویشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قصبات
تصویر قصبات
((قَ صَ))
جمع قصبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قصارت
تصویر قصارت
((قَ رَ))
گازری، رخت شویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرابت
تصویر قرابت
Affinity, Cognation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
близость , родство
دیکشنری فارسی به روسی
Affinität, Kognation
دیکشنری فارسی به آلمانی
спорідненість , родство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
affiniteit, verwantschap
دیکشنری فارسی به هلندی
समानता , रिश्तेदारी
دیکشنری فارسی به هندی
afinitas, hubungan keluarga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قرابةٌ , نسبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
친밀감 , 친척 관계
دیکشنری فارسی به کره ای
זיקה , קרבה משפחתית
دیکشنری فارسی به عبری
亲和力 , 血缘关系
دیکشنری فارسی به چینی
親和性 , 親戚関係
دیکشنری فارسی به ژاپنی
uhusiano, uhusiano wa damu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ความใกล้ชิด , ญาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی