معنی قصبات - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قصبات
قصبات
- قصبات
- قصبه ها، آبادی های بزرگی که از چند ده و دهکده تشکیل شده باشد، دهستان ها، شهرک ها، جمعِ واژۀ قصبه
فرهنگ فارسی عمید
قصبات
- قصبات
- جمع قصبه، دهستان ها در فارسی پایتخت ها در تازی جمع قصبه: و تمامی بندرگاههای خلیج پارس و قلاع و قصباتی که بر آن سمت است
فرهنگ لغت هوشیار
قصبات
- قصبات
- جَمعِ واژۀ قصبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قصبه شود
لغت نامه دهخدا
قصبات
- قصبات
- شهری است به مغرب. (منتهی الارب). و در بلاد بربر واقع است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا