بندهای آب و پشته ها که در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دیار. (اقرب الموارد). سرایها. (منتهی الارب). یکی آن قصبه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قصبه شود
بندهای آب و پشته ها که در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دیار. (اقرب الموارد). سرایها. (منتهی الارب). یکی ِ آن قَصَبه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قصبه شود
سنگهائی که گرداگرد حوض نصب کرده و فرجه های آنها را با گل گیرند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از متن اللغه) ، جمع واژۀ نصیبه. رجوع به نصیبه شود
سنگهائی که گرداگرد حوض نصب کرده و فرجه های آنها را با گل گیرند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از متن اللغه) ، جَمعِ واژۀ نصیبه. رجوع به نصیبه شود
جمع واژۀ مصیبه. (منتهی الارب) (آنندراج). مکروهات و شدائد و رنجها (همزۀ مصائب مبدل از واو است خلاف القیاس). (از غیاث). جمع واژۀ مصیبت. رزایا. مصیبتها. ماتمها. مصایب. (یادداشت مؤلف) : پند گیر از مصائب دگران تا نگیرند دیگران ز تو پند. سعدی. و رجوع به مصیبت شود
جَمعِ واژۀ مصیبه. (منتهی الارب) (آنندراج). مکروهات و شدائد و رنجها (همزۀ مصائب مبدل از واو است خلاف القیاس). (از غیاث). جَمعِ واژۀ مصیبت. رزایا. مصیبتها. ماتمها. مصایب. (یادداشت مؤلف) : پند گیر از مصائب دگران تا نگیرند دیگران ز تو پند. سعدی. و رجوع به مصیبت شود
نعت فاعلی از صواب. رسا. رساننده. (غیاث اللغات) ، باران ریزان، نقیض خاطی. و منه المثل: مع الخواطی سهم صائب. (منتهی الارب) ، راست و درست: حدس صائب. رأی صائب: پس ملک بهتر داند و رأی او در این معنی صائب تر باشد. (تاریخ برامکه). امیری صائب تدبیر و بلندهمت بود. (حبیب السیر جزء چهارم از ج 3 ص 352) ، سهم صائب، تیر به نشانه فرودآمده
نعت فاعلی از صواب. رسا. رساننده. (غیاث اللغات) ، باران ریزان، نقیض خاطی. و منه المثل: مع الخواطی سهم صائب. (منتهی الارب) ، راست و درست: حدس صائب. رأی صائب: پس ملک بهتر داند و رأی او در این معنی صائب تر باشد. (تاریخ برامکه). امیری صائب تدبیر و بلندهمت بود. (حبیب السیر جزء چهارم از ج 3 ص 352) ، سهم صائب، تیر به نشانه فرودآمده
نای زن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در نی. (اقرب الموارد) ، شترکش. (منتهی الارب). جزّار. (اقرب الموارد) ، برندۀ گوشت و روده و مانند آن. (منتهی الارب). گوشت فروش. (مهذب الاسماء) : قصاب چه آری ز پی کشتن ماهی خود کشته شودماهی بی حربۀ قصاب. خاقانی. هستی خاقانی است غارت عشق ای دریغ هرچه شبان پرورید روزی قصاب شد. خاقانی. آن کسان کآسمانش میخوانند نام قصاب بر شبان بستند. خاقانی. به تندی گفتم ای بخت بلندم نه تو قصابی و من گوسپندم ؟ نظامی. چو قصاب از غضب خونی نشانی چو نفاط از بروت آتش فشانی. نظامی. سعدیا گوسفند قربانی به که نالد ز دست قصابش ؟ سعدی. به تمنای گوشت مردن به که تقاضای زشت قصابان. سعدی. توانگر از نشاط فربهی در خود نمیگنجد از این غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش. صائب
نای زن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در نی. (اقرب الموارد) ، شترکش. (منتهی الارب). جَزّار. (اقرب الموارد) ، برندۀ گوشت و روده و مانند آن. (منتهی الارب). گوشت فروش. (مهذب الاسماء) : قصاب چه آری ز پی کشتن ماهی خود کشته شودماهی بی حربۀ قصاب. خاقانی. هستی خاقانی است غارت عشق ای دریغ هرچه شبان پرورید روزی قصاب شد. خاقانی. آن کسان کآسمانْش میخوانند نام قصاب بر شبان بستند. خاقانی. به تندی گفتم ای بخت بلندم نه تو قصابی و من گوسپندم ؟ نظامی. چو قصاب از غضب خونی نشانی چو نفاط از بروت آتش فشانی. نظامی. سعدیا گوسفند قربانی به که نالد ز دست قصابش ؟ سعدی. به تمنای گوشت مردن به که تقاضای زشت قصابان. سعدی. توانگر از نشاط فربهی در خود نمیگنجد از این غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش. صائب
ده کوچکی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر در 62500 گزی خاور کنگان و جنوب راه مالرو کنگان به اشکنان. سکنۀ آن 16 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر در 62500 گزی خاور کنگان و جنوب راه مالرو کنگان به اشکنان. سکنۀ آن 16 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
حسن بن عبدالله از محدثان است. وی از نافعبن عمرو روایت کند و از او وکیع بن جراح روایت دارد. (لباب الانساب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند. محمدسلیم بن انیس دمشقی. از ادیبان قرن چهاردهم هجری است. او راست: نشاءه الصیا و نسمه الصبا، و این دیوان شعری است که آن را بر پنج باب مرتب ساخته و در دمشق به سال 1298 هجری قمری در 160 صفحه طبع شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1515)
حسن بن عبدالله از محدثان است. وی از نافعبن عمرو روایت کند و از او وکیع بن جراح روایت دارد. (لباب الانساب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند. محمدسلیم بن انیس دمشقی. از ادیبان قرن چهاردهم هجری است. او راست: نشاءه الصیا و نسمه الصبا، و این دیوان شعری است که آن را بر پنج باب مرتب ساخته و در دمشق به سال 1298 هجری قمری در 160 صفحه طبع شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1515)
مولای حبیب بن خراش حلیف أنصار. بزعم ابن کلبی او و مولای وی حبیب درک غزوۀ بدر کرده اند. و صاحب الاصابه گوید: صائب مولی حبیب بن خراش حلیف الانصار، زعم ابن الکلبی انه شهد بدراً هو و مولاه. و استدرکه ابن فتحون و ابن الاثیر
مولای حبیب بن خراش حلیف أنصار. بزعم ابن کلبی او و مولای وی حبیب درک غزوۀ بدر کرده اند. و صاحب الاصابه گوید: صائب مولی حبیب بن خراش حلیف الانصار، زعم ابن الکلبی انه شهد بدراً هو و مولاه. و استدرکه ابن فتحون و ابن الاثیر
دیدن قصاب چون مجهول بود، دلیل بر ملک است. اگر در خواب بیند که قصابی در سرای او یا در کوچه او شد، دلیل است در آنجا کسی بمیرد. اگر بیند که قصابی می کرد و قصاب نبود، دلیل است کسی را بکشد یا مجروح کند و ملال بیند - محمد بن سیرین
دیدن قصاب چون مجهول بود، دلیل بر ملک است. اگر در خواب بیند که قصابی در سرای او یا در کوچه او شد، دلیل است در آنجا کسی بمیرد. اگر بیند که قصابی می کرد و قصاب نبود، دلیل است کسی را بکشد یا مجروح کند و ملال بیند - محمد بن سیرین