- قصائب
- جمع قصیبه، گیسوان پیچیده
معنی قصائب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مصیبت ها، سختی ها، رنج ها، اندوه ها، جمع واژۀ مصیبت
جمع عصابه، پیجند ها دستارها گروه ها از ده تاچهل
جمع قصیمه، تاغستان ها ریگزاز هایی که تاغ درآنهاروید
جمع قصیده، شعر
جمع مصیبت
جمع نصیبه، سنگ های تالاب
رساننده، راست و درست، رشناکی رشکناک گردیدن، سر و موی، سیر آبی
راست و درست، حق و رسا، مقابل خاطئ، درستکار
کسی که گاو و گوسفند و مانند آن ها را می کشد، گوشت فروش
برنده گوشت و روده و مانند آن، گوشت فروش
گوشت فروش، کسی که چهارپایان (گاو و گوسفند و..) را ذبح می کند