جدول جو
جدول جو

معنی مصائب

مصائب
مصیبت ها، سختی ها، رنج ها، اندوه ها، جمع واژۀ مصیبت
تصویری از مصائب
تصویر مصائب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مصائب

مصائب

مصائب
جَمعِ واژۀ مصیبه. (منتهی الارب) (آنندراج). مکروهات و شدائد و رنجها (همزۀ مصائب مبدل از واو است خلاف القیاس). (از غیاث). جَمعِ واژۀ مصیبت. رزایا. مصیبتها. ماتمها. مصایب. (یادداشت مؤلف) :
پند گیر از مصائب دگران
تا نگیرند دیگران ز تو پند.
سعدی.
و رجوع به مصیبت شود
لغت نامه دهخدا

مصاعب

مصاعب
شداید، مشقت ها، سختی ها، گرفتاری ها، جمعِ مصعب، مصعب
مصاعب
فرهنگ فارسی عمید

مصاحب

مصاحب
همدامون همگوی همدم مصاحبت کننده، هم صحبت یار همدم: پسر برادرش یاقوتی وقتلمش بن اسرائیل پسر عمش هر دو مصاحب و ملازم او بودند. . ، جمع مصاحبین
فرهنگ لغت هوشیار