- قشوانه (قَشْ نَ)
مؤنث قشوان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به قشوان شود
معنی قشوانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، کابوک، بتواز، وکر، آشیان، آشانه، کابک، تکند، پیواز، پتواز، وکنت، پدواز برای مثال برو این دام بر مرغی دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ - ۸۵۲)
خانه، مسکن، ماوا
خانه، مسکن، ماوا
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوخانه
کسی که عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، کنایه از بی خرد، هار مثلاً سگ دیوانه
(خُشْ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
پشمینه ای که موی ها از آن آویخته باشد مانند خرسک و کبه و امثال آن. (برهان قاطع) ، پشم رشته شده و پیچیده شده. (برهان قاطع)
رمن قزوینی به شیوه تازی بنگرید به قزوین جمع قزوینی (بسیاق عربی) : گاو زن حجر البقر است که قزاونه گاو زن خوانند
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
لانه حیوانات از مرغ سگ موش زنبور مارو غیره آشیان، خانه ماء وی مسکن، طبقه مرتبه آشکوب، سقف آسمانه
((نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
همچون دیو، مانند دیوان، بی عقل، بی خرد
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
