- قزاکند
- جامه ای که در حشو آن ابریشم خام و پنبه و آجیده کنند و به هنگام جنگ پوشند، نهالی توشک
معنی قزاکند - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جامه ای که با ابریشم خام آگنده شده باشد،
خفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کبر، گپر، گبر، تجفاف
خفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کبر، گپر، گبر، تجفاف
نادرست نویسی کژآگند جامه رزم، نهالی جامه ای که در حشو آن ابریشم خام و پنبه و آجیده کنند و به هنگام جنگ پوشند، نهالی توشک
نادرست نویسی کژآگند: جامه رزم، نهالی جامه ای که در حشو آن ابریشم خام و پنبه و آجیده کنند و به هنگام جنگ پوشند، نهالی توشک
رمن قزوینی به شیوه تازی بنگرید به قزوین جمع قزوینی (بسیاق عربی) : گاو زن حجر البقر است که قزاونه گاو زن خوانند
نادرست نویسی کژآگند پارسی است
جامه ای که در حشو آن ابریشم و پنبه نهند و آجیده کنند و در روز جنگ پوشند، نهالی توشک
یاقوت
یاقوت، نوعی سنگ معدنی گران بها به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز یا سفید که نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین احجار کریمه است و هرچه بزرگ تر و خوش رنگ تر باشد گران بهاتر است، یاکند، لب سرخ معشوق
پارسی تازی گشته غاوند (قرلی) از پرندگان
یاقوت
میوۀ بی مغز نوعی درخت پسته که با آن پوست حیوانات را دباغت می کنند
یاقوت، برای مثال کجا تو باشی گردند بی خطر خوبان / جمست را چه خطر هر کجا بود یاکند (شاکر بخاری - شاعران بی دیوان - ۴۶)
کاسه سفالی
کاسۀ سفالی، برای مثال مدح تو را به هزل نبردم به سر از آنک / نوشیدن رحیق نیاید خوش از زکند (سوزنی- مجمع الفرس - زکند)