جدول جو
جدول جو

معنی قرنطینه - جستجوی لغت در جدول جو

قرنطینه
مکانی که در آن برای پیشگیری از شیوع بیماری های واگیردار، افراد مظنون به داشتن بیماری خاصی را برای مدتی معین نگهداری می کنند تا سلامت یا عدم سلامت آنان مشخص شود، نگه داشتن افراد مشکوک به بیماری در مکانی خاص
تصویری از قرنطینه
تصویر قرنطینه
فرهنگ فارسی عمید
قرنطینه
جائیکه در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری بعمل میاورند، ایستگاه بهداشتی
فرهنگ لغت هوشیار
قرنطینه
((قَ رَ نِ))
جایی که به علت شیوع بیماری مورد محافظت قرار می گیرد و ورود و خروج افراد کنترل می شود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ایستگاه بهداشتی شهربندان جایی که در آن مسافرانی را که از سر زمینی وارد می شوند که در آنجا بیماریی مانند ساری وبا و طاعون شیوع دارد مدت چند روز نگهداری می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندینه
تصویر پرندینه
آنچه از پرند درست کنند هر چه از حریر سازند پرندینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرابینه
تصویر قرابینه
قسمی تفنگ کوتاه و سبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانطین
تصویر قانطین
جمع قانط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرینه
تصویر قرینه
نشانه ای که برای انسان مانند دلیل باشد جهت پی بردن به امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنینه
تصویر قنینه
تنگ می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
((قَ یِّ))
لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قنینه
تصویر قنینه
((ق نُِ نَ))
شیشه، شیشه شراب، صراحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرینه
تصویر قرینه
((قَ نِ))
زوجه، علامت واثر، شبیه، علامت و نشانه ای که دلیلی باشد برای پی بردن به چیزی
فرهنگ فارسی معین
چیزی که از جهت پی بردن به امری یا رسیدن به مراد و مقصد مانند دلیل باشد، علامت، نشانه، نظیر، مانند
فرهنگ فارسی عمید
بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به سهولت از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنینه
تصویر قنینه
ظرف شراب، صراحی
فرهنگ فارسی عمید