جدول جو
جدول جو

معنی قردمانی - جستجوی لغت در جدول جو

قردمانی
پارسی تازی گشته کردوانی گبر به رخش دلاورسپردم عنان زدم برکمربندگبرش سنان (شاهنامه) زره ستبر کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دردمانی
تصویر دردمانی
دردمندی. در دم گرفتن، دارای درد، بیمار مریض علیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردمانه
تصویر قردمانه
کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار
قردمانه قردمانی قرطمانا یونانی تازی گشته کرویای دشتی نان خواه دشتی غرنباد از گیاهان کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
سپاسداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
صمیمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مردمانه
تصویر مردمانه
ملی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شادمانی
تصویر شادمانی
ابتهاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جردمانق
تصویر جردمانق
پارسی تازی گشته گردمانه گرمدانه هفت برگ مور دانه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
محرم، خودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردامنی
تصویر تردامنی
گناهکاری و معیوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادمانی
تصویر شادمانی
شادی خوشی خوشحالی سرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادمانی
تصویر شادمانی
شادی و خوشی، خوشحالی، برای مثال غم و شادمانی نماند ولیک / جزای عمل ماند و نام نیک (سعدی۱ - ۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرطمانا
تصویر قرطمانا
یونانی تازی گشته غرنباد گرنباد از گیاهان قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردامینی
تصویر قردامینی
سریانی ک سیسنبر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
درتازی نیامده کهرمانی پهلوانی، کارفرمایی، نگهبانی فرمانروایی، کارفرمایی: اگر اشتر و اسب و استر نباشد کجا قهرمانی بود قهرمان را ک، پهلوانی دلیری، نگهبانی محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردمانه
تصویر گردمانه
تخم نوعی از مازریون
فرهنگ لغت هوشیار
واحد یا مؤلفه استانداردی از یک سازواره (سیستم) که برای ترکیب یا استفاده آسان، طراحی یا ساخته می شود، واحدها یا دوره های مشخص آموزشی در دانشگاه ها و مدارس، واحدها و اجزای صنعتی همگون و مشابه، واحدهای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
((خُ دِ))
خودی، خصوصی، بی تعارف و تکلف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
مانند خودی، بی تکلف، با حالتی به دور از تکلف مثلاً خودمانی حرف می زد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
قدرشناسی، درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادمانی
تصویر شادمانی
Jolliness, Joyousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قهرمانی
تصویر قهرمانی
Championship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
Acknowledgement, Appreciation, Gratefulness, Gratitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
reconhecimento, apreciação, gratidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
весёлость , радость , радость
دیکشنری فارسی به روسی
признание , признательность , благодарность
دیکشنری فارسی به روسی
Anerkennung, Wertschätzung, Dankbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
uznanie, wdzięczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
радість , радість
دیکشنری فارسی به اوکراینی