جدول جو
جدول جو

معنی قراین - جستجوی لغت در جدول جو

قراین
جمع قرینه
تصویری از قراین
تصویر قراین
فرهنگ لغت هوشیار
قراین
((قَ یِ))
جمع قرینه
تصویری از قراین
تصویر قراین
فرهنگ فارسی معین
قراین
قرینه ها، علامت ها، نشانه ها، نظیرها، مانندها، جمع واژۀ قرینه
تصویری از قراین
تصویر قراین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرایح
تصویر قرایح
قریحه ها، استعدادها، ادراک و قدرت طبیعی در آفرینش و درک آثار هنری، طبع و ذوق طبیعی در سرودن شعر و نویسندگی، اول چیزها، جمع واژۀ قریحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرابین
تصویر قرابین
کارابین، نوعی تفنگ لوله کوتاه سرپر، قرابین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرانی
تصویر قرانی
قرآن را بقرائت خواندن پول معادل بیست شاهی، پول سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
قرابینه فرانسوی تازی گشته توفک تفنگ کوچک، جمع قربان، همنشینان برخیان قسمی تفنگ کوتاه و سبک
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قرینه، آنچه برای انسان حاصل میشود از آثار و علامات تا قطع بر صحت حقانیت مطلبی یا بر سقم و بطلان آن، شواهد
فرهنگ لغت هوشیار
طبیعت طبع، ادراک اندر یافت، طبع شعر و نویسندگی: تا کسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش درو پوشم، جمع قرایح (قرائح) قریحه خراشیدن، بقریحه خود فشار آوردن: متکلفی خاطر رنجانیده است و قریحت خراشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرایح
تصویر قرایح
((قَ یِ))
جمع قریحه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرایی
تصویر قرایی
زهد ورزیدن، برای مثال فتادم در میان دردنوشان / نهادم زهد و قرایی به در باز (عطار۵ - ۳۳۳)، ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق / نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین (سنائی۲ - ۲۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرین
تصویر قرین
نزدیک، همدم، همسر، یار، مصاحب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاین
تصویر قاین
ترکی برادر شوهر، برادر زن برادر شوهر، برادر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرین
تصویر قرین
همسر، همسال مرد، نزدیک، همنشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قران
تصویر قران
((قِ))
واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی
یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قران
تصویر قران
((قِ))
به هم نزدیک شدن، به هم پیوستن، اجتماع دو سیاره در یک برج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرین
تصویر قرین
((قَ))
همسر، همدم، یار، نزدیک، جمع قرنا (ء)، اقران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قران
تصویر قران
قرار گرفتن دو ستاره در یک برج و یک درجه،
در دورۀ قاجار و پهلوی واحد پول ایران معادل ریال، کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلی شاه را در سکه ها السلطان صاحب قران ضرب کردند و مردم آن سکه ها را سکۀ صاحب قران نامیدند و بعد به تدریج تبدیل به قران گردید،
به هم نزدیک شدن، نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر
قران سعدین: نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج
قران نحسین: نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج
فرهنگ فارسی عمید