مؤلف آتشکده آرد: از شاعران گیلان است و جوانی است مستعد که در خدمت خان احمدخان به رتق و فتق کارهای مردم همت می گماشته بعد از انقلاب حرکت کرده و به قزوین آمده. اسمش مولانانورالدین محمد است. این چند شعر از او انتخاب شد: از آن چون صید ناوک خورده از پیشت گریزانم که شاید شغل صیدم فارغت ازدیگران سازد. * ناورد تاب وداعش دل بی تاب ای کاش که نهان بار سفر بندد و غافل برود. * مردم از نومیدی و شادم که نومید از تو ساخت سختی جان دادنم امیدواران ترا. * مگر از خانه برون بود که شب در کویش هیچ ذوقم به نگاه در و دیوار نبود. * من از جفاش نترسم ولی از آن ترسم که عمر من به جفا کردنش وفا نکند. * از امتداد گردون شادم که میتوان کرد بیگانه وار با او آغاز آشنائی. * نالۀ من گر اثری داشتی یار ز حالم خبری داشتی آنکه به من از همه دشمن تر است کاش ز من دوست تری داشتی. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 168)
مؤلف آتشکده آرد: از شاعران گیلان است و جوانی است مستعد که در خدمت خان احمدخان به رتق و فتق کارهای مردم همت می گماشته بعد از انقلاب حرکت کرده و به قزوین آمده. اسمش مولانانورالدین محمد است. این چند شعر از او انتخاب شد: از آن چون صید ناوک خورده از پیشت گریزانم که شاید شغل صیدم فارغت ازدیگران سازد. * ناورد تاب وداعش دل بی تاب ای کاش که نهان بار سفر بندد و غافل برود. * مردم از نومیدی و شادم که نومید از تو ساخت سختی جان دادنم امیدواران ترا. * مگر از خانه برون بود که شب در کویش هیچ ذوقم به نگاه در و دیوار نبود. * من از جفاش نترسم ولی از آن ترسم که عمر من به جفا کردنش وفا نکند. * از امتداد گردون شادم که میتوان کرد بیگانه وار با او آغاز آشنائی. * نالۀ من گر اثری داشتی یار ز حالم خبری داشتی آنکه به من از همه دشمن تر است کاش ز من دوست تری داشتی. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 168)