قرایح درفارسی، جمع قریحه، وروم ها طبیعت طبع، ادراک اندر یافت، طبع شعر و نویسندگی: تا کسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش درو پوشم، جمع قرایح (قرائح) قریحه خراشیدن، بقریحه خود فشار آوردن: متکلفی خاطر رنجانیده است و قریحت خراشیده
قرایح درفارسی، جمع قریحه، وروم ها طبیعت طبع، ادراک اندر یافت، طبع شعر و نویسندگی: تا کسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش درو پوشم، جمع قرایح (قرائح) قریحه خراشیدن، بقریحه خود فشار آوردن: متکلفی خاطر رنجانیده است و قریحت خراشیده
خواندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، خواندن قرآن. (منتهی الارب). تهانوی گوید: قرائت علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای تعالی از جهت وجوه اختلافات متواتره بحث میکند و مبادی آن مقدمات تواتری است. قرائت نیز از علوم عربیت کمک میگیرد و غرض از این علم تحصیل ملکۀ ضبط اختلافات متواتره و فایدۀ این علم حفظ کلام خدا است تا تحریف و تغییر در آن راه نیابد و چه بسا در علم قرائت ازصورتهای نظم کلام خدای از جهت اختلافات غیر متواتره که به حد شهرت رسیده است نیز بحث میکند و مبادی آن مقدماتی است که مشهور است و یا از آحادی که به آنان وثوق هست روایت شده، صاحب مفتاح السعاده چنین گفته است. جعبری در شرح شاطبیه گوید که قراء اصطلاحاً قرائت رابه نام امام و روایت از وی و طریق اخذ از راوی مینامند مثلاً میگویند قرائت نافع، روایت قالون، طریق ابونشیط، تا منشاء اختلاف دانسته شود و چنانکه برای هر امامی رواتی است برای هر راوی نیز طریقی است. ابن جزری در ’نشر’ گوید: نخستین امام معتبری که قرائت ها را در کتاب گرد آورد ابوعبید قاسم بن سلام بود و تصور میکنم قرائت ها را در بیست و پنج قرائت (با قراء سبعه) ضبط کرده است. وی به سال 224 هجری قمری وفات یافت. (از کشف الظنون). قرائت علمی است که از چگونگی نطق به الفاظ قرآن بحث میکند و موضوع این علم قرآن است از حیث اینکه چگونه قرائت شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
خواندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، خواندن قرآن. (منتهی الارب). تهانوی گوید: قرائت علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای تعالی از جهت وجوه اختلافات متواتره بحث میکند و مبادی آن مقدمات تواتری است. قرائت نیز از علوم عربیت کمک میگیرد و غرض از این علم تحصیل ملکۀ ضبط اختلافات متواتره و فایدۀ این علم حفظ کلام خدا است تا تحریف و تغییر در آن راه نیابد و چه بسا در علم قرائت ازصورتهای نظم کلام خدای از جهت اختلافات غیر متواتره که به حد شهرت رسیده است نیز بحث میکند و مبادی آن مقدماتی است که مشهور است و یا از آحادی که به آنان وثوق هست روایت شده، صاحب مفتاح السعاده چنین گفته است. جعبری در شرح شاطبیه گوید که قراء اصطلاحاً قرائت رابه نام امام و روایت از وی و طریق اخذ از راوی مینامند مثلاً میگویند قرائت نافع، روایت قالون، طریق ابونشیط، تا منشاء اختلاف دانسته شود و چنانکه برای هر امامی رواتی است برای هر راوی نیز طریقی است. ابن جزری در ’نشر’ گوید: نخستین امام معتبری که قرائت ها را در کتاب گرد آورد ابوعبید قاسم بن سلام بود و تصور میکنم قرائت ها را در بیست و پنج قرائت (با قراء سبعه) ضبط کرده است. وی به سال 224 هجری قمری وفات یافت. (از کشف الظنون). قرائت علمی است که از چگونگی نطق به الفاظ قرآن بحث میکند و موضوع این علم قرآن است از حیث اینکه چگونه قرائت شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
امیر قرائن، امیری از امرای پرویز و حاکم ملک روم بود چون دولت ساسانیان روی در انحطاط نهاد او طمع درملک کرد و به تغلب و استیلاء پادشاه شد، مدت دو سال حکم کرد. ارکان دولت با او درنساختند و در شکارگاه بر دست امیری کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 123)
امیر قرائن، امیری از امرای پرویز و حاکم ملک روم بود چون دولت ساسانیان روی در انحطاط نهاد او طمع درملک کرد و به تغلب و استیلاء پادشاه شد، مدت دو سال حکم کرد. ارکان دولت با او درنساختند و در شکارگاه بر دست امیری کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 123)
جمع واژۀ قرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، و نیز آنچه برای انسان حاصل میشود از آثار و علامات تا قطع کند بر صحت حقانیت مطلبی یا بر سقم و بطلان آن. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ قرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، و نیز آنچه برای انسان حاصل میشود از آثار و علامات تا قطع کند بر صحت حقانیت مطلبی یا بر سقم و بطلان آن. (ناظم الاطباء)
قرآن خوانی. قرائت قرآن. قرآن به قرائت خواندن: فتادم در میان دردنوشان نهادم زهد و قرائی ز سر باز. عطار. نمی ترسم که همچون خودنمایان اسیر بند قرائی بباشم اگر در جمع قرایان نشینم ز سر تا پای رعنائی بباشم. عطار
قرآن خوانی. قرائت قرآن. قرآن به قرائت خواندن: فتادم در میان دردنوشان نهادم زهد و قرائی ز سر باز. عطار. نمی ترسم که همچون خودنمایان اسیر بند قرائی بباشم اگر در جمع قرایان نشینم ز سر تا پای رعنائی بباشم. عطار
دهی است از دهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه. واقع در 9هزارگزی شمال باختری سلوانا و 5هزارگزی شمال راه ارابه رو جرمی بدکار به ارومیه. موقع جغرافیایی آن دامنه، باطلاق و سردسیرو هوای آن سالم است. سکنۀ آن 83 تن میباشد. آب آن از چشمه و باطلاق و محصول آنجا غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه. واقع در 9هزارگزی شمال باختری سلوانا و 5هزارگزی شمال راه ارابه رو جرمی بدکار به ارومیه. موقع جغرافیایی آن دامنه، باطلاق و سردسیرو هوای آن سالم است. سکنۀ آن 83 تن میباشد. آب آن از چشمه و باطلاق و محصول آنجا غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
آب صاف پاکیزۀ بی آمیختگی چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آبی که چیزی به وی آمیخته نبود. (بحر الجواهر) ، آب شیرین سرد بی آمیغ از هرچیزی. ج، اقرحه، زمین بی آب و گیاه، زمینی که مخصوص برای زراعت و نشاندن درخت باشد و بس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مزرعه:و اعاد علی سهاماً فی ثلث قرایا بالراذان و قراحاًببلدهالحظیره. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
آب صاف پاکیزۀ بی آمیختگی چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آبی که چیزی به وی آمیخته نبود. (بحر الجواهر) ، آب شیرین سرد بی آمیغ از هرچیزی. ج، اَقْرِحَه، زمین بی آب و گیاه، زمینی که مخصوص برای زراعت و نشاندن درخت باشد و بس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مزرعه:و اعاد علی سهاماً فی ثلث قرایا بالراذان و قَراحاًببلدهالحظیره. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
طبیعت طبع، ادراک اندر یافت، طبع شعر و نویسندگی: تا کسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش درو پوشم، جمع قرایح (قرائح) قریحه خراشیدن، بقریحه خود فشار آوردن: متکلفی خاطر رنجانیده است و قریحت خراشیده
طبیعت طبع، ادراک اندر یافت، طبع شعر و نویسندگی: تا کسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش درو پوشم، جمع قرایح (قرائح) قریحه خراشیدن، بقریحه خود فشار آوردن: متکلفی خاطر رنجانیده است و قریحت خراشیده