جدول جو
جدول جو

معنی قراح

قراح
(قَ)
آب صاف پاکیزۀ بی آمیختگی چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آبی که چیزی به وی آمیخته نبود. (بحر الجواهر) ، آب شیرین سرد بی آمیغ از هرچیزی. ج، اقرحه، زمین بی آب و گیاه، زمینی که مخصوص برای زراعت و نشاندن درخت باشد و بس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مزرعه:و اعاد علی سهاماً فی ثلث قرایا بالراذان و قراحاًببلدهالحظیره. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
لغت نامه دهخدا