- قذاه
- خاشاک در چشم یا در جام می
معنی قذاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رنج آزار
پس سر، پشت گردن میان دو گوش
نادرست نویسی کپاه قبا
بوی خوش قدا نیز همین آرش را دارد
آشام
کنگره، بر آمدگی سر کوه، سوی زی
پاک یکرنگ دور از پستی: مرد
سپید مویی، سپید پری در پرندگان
بخشنده، پر آب چون چاه
میان دو گوش
منجنیق که از آن تیر و سنگ اندازند
تراشه سونش تراشیده موی
مفرد قطا یک سنگخوارک
جمع قاضی، از ریشه پارسی کادیکان داوران
قرائت در فارسی خونش، دانش خوانش نپی (قرآن)
مفردقنا یک نیزه نیزه، مهره پشت
پارسی تازی گشته گاه پایه زیست با ناز فراخزیستی، ارزانی