معنی قذال - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قذال
قذال
- قذال
- پس سر. بناگوش. هو مابین نقرهالقفاء الی الاذن. (اقرب الموارد). ج، اَقذِلَه، بستنگاه افسار اسب در پس پیشانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، قُذُل و اَقذِلَه
لغت نامه دهخدا
مذال
- مذال
- درازدامن، دامن دار، در علوم ادبی در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به مستفعلان تغییر کند
فرهنگ فارسی عمید