- قدرشناس
- ارزشناس
معنی قدرشناس - جستجوی لغت در جدول جو
- قدرشناس
- آنکه ارزش کسی یا چیزی را بداند، قدردان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان
مهندس، خبره، صاحبنظر
پارسا، موحد، با ایمان، ربانی
آنکه قدر نیکویی و خدمت دیگران را نداند
کسی که در کاری بصیرت و مهارت دارد، متخصص، اهل خبره، دارای مدرک لیسانس
آنکه کار و فداکاری مردم را قدر نداند: تف باین خاک خسرو و روزگار قدر نشناس که تخم وفایش سر به ته حاصل می دهد
متخصص، شریک، دانشمند، بخرد، حاذق در کار، دانای کار
کسی که خدا را می شناسد و به آن ایمان دارد، موحد، یکتاپرست، پارسا
صراف، زرگر، شناسنده زر
مشهور، معروف
شناسندۀ زر، صراف، نقاد
معروف، مشهور، کسی که بیشتر مردم او را بشناسند
دماغه کوه، دوک، دماغه