جدول جو
جدول جو

معنی قدرناشناس

قدرناشناس
آنکه قدر نیکویی و خدمت دیگران را نداند
تصویری از قدرناشناس
تصویر قدرناشناس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قدرناشناس

قدر ناشناس

قدر ناشناس
آنکه کار و فداکاری مردم را قدر نداند: تف باین خاک خسرو و روزگار قدر نشناس که تخم وفایش سر به ته حاصل می دهد
فرهنگ لغت هوشیار

قدر نشناس

قدر نشناس
آنکه کار و فداکاری مردم را قدر نداند: تف باین خاک خسرو و روزگار قدر نشناس که تخم وفایش سر به ته حاصل می دهد
فرهنگ لغت هوشیار

خداناشناس

خداناشناس
آنکه خدا را نشناسد. آنکه عارف بمعرفت خدای نباشد، کنایه از بی ایمان، ظالم، ناپرهیزکار، نامتقی است: فلانی مردی خداناشناس است، از خداناشناس بپرهیز
لغت نامه دهخدا

دریاشناس

دریاشناس
دریا شناسنده. شناسندۀ دریا. عارف به وضع دریا. عالم به وضع و موقع و خصوصیات دریا. بحرشناس:
چنین گفت دریاشناس کهن
که ای نامبردار چین و ختن.
فردوسی
لغت نامه دهخدا