جدول جو
جدول جو

معنی قدرتی - جستجوی لغت در جدول جو

قدرتی
طبیعی
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرتی
تصویر قرتی
ویژگی کسی که بیش از حد به ظاهر خود می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن، توانایی، نیرو، سلطه، نفوذ فرمان
قدرت داشتن: نیرو و توانایی داشتن
قدرت کردن: قدرت و توانایی نشان دادن
قدرت نمودن: قدرت و توانایی نشان دادن، قدرت کردن
فرهنگ فارسی عمید
غدرفی وابسته به غدرف منسوب به قدرف از مردم قدرف، زر و سکه ای که در شهر قدرف ضرب می کردند
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی غرتی پارسی است مردی که تمام هم خود را مصروف صورت ظاهر و لباس کند ژیگولو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدری
تصویر قدری
کمی اندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانستن، توانائی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ دَ))
منسوب به قدر (معتقد به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده)، مقابل جبری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ))
مقداری، اندکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
((قُ رَ))
توانایی داشتن، توانستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرتی
تصویر قرتی
((قِ))
جلف، سبک، غرتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانایی، توان، نیرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
سلطةٌ , قوّةٌ , قدرةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
Power, Authority, Forcefulness, Formidability, Strength, Vigor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
autorité, force, formidable, pouvoir, vigueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
権威 , 力強さ , 威厳 , 力 , 強さ , 活力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
סמכות , עוז , כוח , כוח , כֹּחַ , חוֹזֶק
دیکشنری فارسی به عبری
权威 , 强度 , 强大 , 力量 , 活力
دیکشنری فارسی به چینی
yetki, gücüllük, korkutuculuk, güç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
อำนาจ , ความมุ่งมั่น , ความน่ากลัว , พลัง , ความแข็งแรง , พละกำลัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
ক্ষমতা , দৃঢ়তা , শক্তি , শক্তি , শক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
권위 , 강력함 , 힘 , 활력
دیکشنری فارسی به کره ای
władza, stanowczość, formidabilność, moc, siła, wigor
دیکشنری فارسی به لهستانی
अधिकार , दृढ़ता , प्रबलता , शक्ति , ताकत
دیکشنری فارسی به هندی
autoriteit, krachtigheid, formidabiliteit, kracht
دیکشنری فارسی به هلندی
autorità, forza, formidabilità, potere, vigore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
autoridad, fuerza, formidable, poder, vigor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
влада , рішучість , грізність , сила
دیکشنری فارسی به اوکراینی
Autorität, Durchsetzungsvermögen, Formidabilität, Macht, Stärke, Kraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
власть , решимость , грозность , сила
دیکشنری فارسی به روسی
autoridade, força, formidabilidade, poder, vigor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اختیار , طاقت , طاقت
دیکشنری فارسی به اردو