جدول جو
جدول جو

معنی قدر - جستجوی لغت در جدول جو

قدر
اندازه، اندازۀ چیزی، طاقت، قوه، توانایی، فرمان الهی، سرنوشت و آنچه خداوند برای بندگان خود مقدر نموده، توانگری، در علم نجوم هر یک از مراتب کواکب در کوچکی و بزرگی، سرسخت مثلاً حریف قدر
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی عمید
قدر
دیگ، ظرف فلزی یا سنگی که در آن چیزی بجوشانند یا غذا طبخ کنند، مرجل
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی عمید
قدر
اندازه گرفتن، اندازه کردن چیزی، ارزش، اعتبار، اندازه، شب قدر، حرمت، وقار، نود و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵ آیه، انّا انزلنا، اهل الکتاب
قدر مشترک: در علم منطق مفهومی کلی که در افراد خود مشترک باشد مانند وجود که ماهیت آن مقداری است مشترک در افراد موجودات، اعم از انسان و حیوان
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی عمید
قدر
(قَ)
شب قدر، از شبهای متبرک اسلامی است. در قرآن آمده است که شب قدر از هزار ماه بهتر است. فرشتگان و روح (مراد از آن به قول بیشتر علماء جبرئیل است) در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند. قرآن در این شب نازل شده است. قدر به معنی تقدیر و اندازه گیری است. عطاء از ابن عباس روایت کند که خداوند سرنوشت همه چیز از باران و روزی و زنده کردن ومیراندن در آن سال را در این شب معین و مقدر فرمود. زهری گوید: لیلۀ قدر یعنی شب عظمت و شرف. ابوبکر وراق گوید: از شرف این شب همین بس که کتاب با قدر و منزلتی به زبان پرودگار با قدر و عظمتی به امت با قدرو قیمتی در این شب فرو فرستاده شده است و شاید به همین جهت است که لفظ قدر در سورۀ قدر سه مرتبه تکرارشده. در اینکه شب قدر کدام یک از شبها است دانسته نیست. از ابن مسعود روایت کنند که شب قدر در همه شبهای سال مشتبه است و هر کس بر همه شبهای سال محافظت و مواظبت کند شب قدر را درک کرده است. عکرمه گوید: شب قدر شب برائت است، ولی بیشتر دانشمندان اسلامی را عقیده بر این است که این شب در ماه رمضان است زیرا خدای در یک جا فرموده است که ما قرآن را در ماه رمضان فرو فرستادیم و در جای دیگر فرموده است: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و از جمع این دو آیه میتوان نتیجۀ منظور را گرفت. و بر فرض که این شب در ماه رمضان باشد باز در تعیین آن اختلاف است. ابن رزین آن را شب اول ماه رمضان داند و این برای روایتی است که از وهب نقل شده که کتابهای پیغمبران همه در ماه رمضان نازل شده است و نخستین شب از این ماه در غایت عظمت و شرف است. حسن بصری گوید: این شب، شب هفدهم رمضان است آن شب که جنگ بدر در بامداد آن اتفاق افتاده است. انس بن مالک گوید: شب قدر شب نوزدهم ماه رمضان است. محمد بن اسحاق گوید: شب بیست و یکم. و بیشتر شب بیست و هفتم را گویند. و معنی اینکه این شب از هزار ماه بهتر است این است که عبادت و بندگی خدا در این شب از عبادت هزار ماه بهتر است زیرا که در این شب خیرات و برکات نازل و سرنوشت مردم و منافع مادی و معنوی آنان معین میگردد. مجاهد گوید: در میان بنی اسرائیل مردی بود که شب را تا صبح به عبادت میگذراند و روز را تا شب در راه خدا جنگ و جهاد میکرد و این روش هزار ماه ادامه یافت. رسول خدا و مؤمنان از این استقامت و پشتکاردر عبادت و مجاهدت در شگفت شدند و خدای سورۀ قدر را نازل فرمود. و شبی را به امت خود داد که عبادت در آن از هزار ماه عبادت و جهاد اشرف است. در تأیید این داستان روایتی است که آن را مالک نقل کند که رسول خدا عمر امت خود را چون کوتاه دید و ترسید که نتوانند مانند امت های گذشته عبادت کنند شبی را برای امت خود از خدا خواست که با هزار ماه برابری کند. (دائره المعارف فرید وجدی). و بیشتر علمای امامیه برآنند که شب قدر از شب بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان بیرون نیست و شب بیست و سوم را بیشتر احتمال دهند و حدیث جهنی مؤید آن است که این شب (بیست و سوم) قدر باشد رجوع شود به زادالمعاد مجلسی و مفاتیح الجنان قمی، اعمال شب بیست و سوم. شب قدر شبی است که سالک در آن به تجلی خاصی اختصاص یابد به نحوی که قدر و مرتبۀ خود را نسبت به محبوب خود بشناسد و این آغاز رسیدن سالک است به مقام عین الجمع. (تعریفات) :
چون دائره هر کجا رود صدر
هر روزش عید و هر شبش قدر.
خاقانی.
قضا روزگاری ز من درربود
که هر روز از وی شب قدر بود.
سعدی.
، (سورۀ...، یکی از سوره های قرآن پیش از سورۀ بینه و پس از سورۀ علق که آن را پنج آیت است و در مکه نازل شده است
لغت نامه دهخدا
قدر
(قِ)
دیگ. و این مؤنث است و مذکر آید گاهی. ج، قدور. و قدیر مصغر آن آمده است بدون تاء تأنیث برخلاف قیاس. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قدر
اختیار، مقابل جبر، اندازه چیزی، برابر حکم، سرنوشت، تقدیر، فرمان
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ لغت هوشیار
قدر
((قَ دَ))
سرنوشت، تقدیر، توانایی، قدرت
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی معین
قدر
میزان درخشندگی ظاهری ستاره ها
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی معین
قدر
((قَ))
اندازه چیزی، توانگری، توانایی، ارزش، اعتبار
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی معین
قدر
((قِ))
دیگ، جمع قدور
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ فارسی معین
قدر
اندازه، ارج، گونه
تصویری از قدر
تصویر قدر
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن، توانایی، نیرو، سلطه، نفوذ فرمان
قدرت داشتن: نیرو و توانایی داشتن
قدرت کردن: قدرت و توانایی نشان دادن
قدرت نمودن: قدرت و توانایی نشان دادن، قدرت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدری
تصویر قدری
کمی اندکی
فرهنگ لغت هوشیار
قدرت در فارسی اژ زور توی چمک خود ز ازل ز عون تو دست مراست این چمک تروک (گویش مازندرانی) دسلات (گویش مهابادی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدرف
تصویر قدرف
غدرف تازی آن قطرف است نام شهری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانستن، توانائی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ))
مقداری، اندکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
((قُ رَ))
توانایی داشتن، توانستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ دَ))
منسوب به قدر (معتقد به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده)، مقابل جبری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانایی، توان، نیرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
Power, Authority, Forcefulness, Formidability, Strength, Vigor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
autorité, force, formidable, pouvoir, vigueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
autoridade, força, formidabilidade, poder, vigor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
власть , решимость , грозность , сила
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
Autorität, Durchsetzungsvermögen, Formidabilität, Macht, Stärke, Kraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
władza, stanowczość, formidabilność, moc, siła, wigor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
влада , рішучість , грізність , сила
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
autoridad, fuerza, formidable, poder, vigor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
autorità, forza, formidabilità, potere, vigore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
autoriteit, krachtigheid, formidabiliteit, kracht
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
अधिकार , दृढ़ता , प्रबलता , शक्ति , ताकत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
otoritas, kekuatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
권위 , 강력함 , 힘 , 활력
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
סמכות , עוז , כוח , כוח , כֹּחַ , חוֹזֶק
دیکشنری فارسی به عبری