جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قدر

قدر

قدر
اندازه، اندازۀ چیزی، طاقت، قوه، توانایی، فرمان الهی، سرنوشت و آنچه خداوند برای بندگان خود مقدر نموده، توانگری، در علم نجوم هر یک از مراتب کواکب در کوچکی و بزرگی، سرسخت مثلاً حریف قدر
قدر
فرهنگ فارسی عمید

قدر

قدر
دیگ، ظرف فلزی یا سنگی که در آن چیزی بجوشانند یا غذا طبخ کنند، مرجل
قدر
فرهنگ فارسی عمید

قدر

قدر
اندازه گرفتن، اندازه کردن چیزی، ارزش، اعتبار، اندازه، شب قدر، حرمت، وقار، نود و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵ آیه، انّا انزلنا، اهل الکتاب
قدر مشترک: در علم منطق مفهومی کلی که در افراد خود مشترک باشد مانند وجود که ماهیت آن مقداری است مشترک در افراد موجودات، اعم از انسان و حیوان
قدر
فرهنگ فارسی عمید

قدر

قدر
اختیار، مقابل جبر، اندازه چیزی، برابر حکم، سرنوشت، تقدیر، فرمان
قدر
فرهنگ لغت هوشیار

قدر

قدر
دیگ. و این مؤنث است و مذکر آید گاهی. ج، قدور. و قُدَیر مصغر آن آمده است بدون تاء تأنیث برخلاف قیاس. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا