- قحوانه (قُ نَ)
واحد قحوان. رجوع به قحوان شود
معنی قحوانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوخانه
کسی که عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، کنایه از بی خرد، هار مثلاً سگ دیوانه
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، بابونج، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
(قُ)
لغت نامه دهخدا
بابونه. (منتهی الارب) (آنندراج). اقحوان. ج، اقاحی و اقاح. مصغر آن اقیحی. (آنندراج). گیاهی است که شکوفۀ آن سفید است و برگهای شکوفۀ آن ریز و سفید مانند دندان است که دندان را بدان تشبیه کنند. (المنجد)
پارسی تازی شده مکهوان بابونه گاو کرکاش بابونه بابونه سگ، بابونه، کرکاش
یکی از گیاهان تیره پروانه واران و یکی از گونه های شبدر است عوینه شبدرک از گیاهان
رمن قزوینی به شیوه تازی بنگرید به قزوین جمع قزوینی (بسیاق عربی) : گاو زن حجر البقر است که قزاونه گاو زن خوانند
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
((نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
همچون دیو، مانند دیوان، بی عقل، بی خرد
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
