رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان، پرکام، خویشاوندی، خویشی، قرابت رحم بریدن: قطع رشتۀ خویشاوندی، ترک مراوده با خویشاوندان
رَحِم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زَهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان، پُرکام، خویشاوندی، خویشی، قرابت رحم بریدن: قطع رشتۀ خویشاوندی، ترک مراوده با خویشاوندان
اندازۀ پا از سر انگشت تا پاشنه، گام، کار، عمل قدم افشردن: پا فشردن، پافشاری کردن قدم برداشتن: حرکت کردن، راه افتادن، قدم برگرفتن قدم برگرفتن: حرکت کردن، راه افتادن قدم بریدن: ترک آمد و شد کردن، پا بریدن قدم زدن: راه رفتن و گردش کردن قدم گذاردن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن قدم گشادن: کنایه از راه رفتن قدم نهادن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی قدم گذاشتن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن
اندازۀ پا از سر انگشت تا پاشنه، گام، کار، عمل قَدَم افشردن: پا فشردن، پافشاری کردن قَدَم برداشتن: حرکت کردن، راه افتادن، قدم برگرفتن قَدَم برگرفتن: حرکت کردن، راه افتادن قَدَم بریدن: ترک آمد و شد کردن، پا بریدن قَدَم زدن: راه رفتن و گردش کردن قَدَم گذاردن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن قَدَم گشادن: کنایه از راه رفتن قَدَم نهادن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی قَدَم گذاشتن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قَدَم نهادن
پیه خوراندن، پیه گداختن پیه خوردن، فربهی: ماده شتر پس ازلاغری پیه، گوشت سپید، خودبینی سرمستی پیه ناک، انگور پوست کلفت پیه و گوشت، جمع شحوم. یا شحم و لحم. پیه و گوشت: بیندازی عظام و شحم و لحم من رگ و پی همچنان و جلد منشور
پیه خوراندن، پیه گداختن پیه خوردن، فربهی: ماده شتر پس ازلاغری پیه، گوشت سپید، خودبینی سرمستی پیه ناک، انگور پوست کلفت پیه و گوشت، جمع شحوم. یا شحم و لحم. پیه و گوشت: بیندازی عظام و شحم و لحم من رگ و پی همچنان و جلد منشور