- قتی
- قوتی ترکی از پارسی بنگرید به قوتی
معنی قتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زاخورش زن کم خور، مرد کم خور، ابریشم جوش دیده پیله جوش دیده، خوبروی، خوار: مرد، نیزه کهنه، کنه از خرفستران
کشته شده، مقتول
آغاز پیری، سر میخ زره
مقتول، کشته شده
خربق کاذب آقطی
در تازی نیامده هنگامی زمانی تومی هنگامی زمانی: ... اگر شمارا وقتی بطرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد. یا وقتی که. هنگامی که. یا تا وقتی که. تا زمانی که
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقطی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
سمانی سمانه کرک از پرندگان
هتا، تا جایی که
کشتن
نیرومند، زورمند
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
آینده
تهی خالی بی خورش ساده تنها: نان پتی، برهنه روت لخت عور: پاپتی، آشکار. یا دوغ پتی. دوغ بی کره و روغن و بسیار آب
آینده آینده آینده آنکه پس ازین آید
از پارسی هاتا ایچ فاید خداوند است و میر و میرزاه - ز عهد و عصر آدم فاید اکنون (قطران) تا تا آنکه: (حتی باو گفتم که نزد شما بیاید)
پرهیزگار، ترسنده از خدای
پولاد، آهنی سخت
صورتهایی باشد که به جهت بازی کردن و مشغول نمودن اطفال از خمیرسازند و پزند عروسک، کلمه ای که مرغان را بدان طلبند
باران زمستانی، جمع شتیت، پراکندگان ازهمدوران جمع شیت پراکنده ها
آینده، زمان بعد از حال، در دستور زبان علوم ادبی فعلی که بر زمان پس از حال دلالت دارد، آنکه از جایی بیاید، آنچه بعد بیاید
تاآنجاکه، به میزانی که
پرهیزکار، خداترس، باتقوا
املای دیگر واژۀ قوا، نیرو ها
ویژگی کسی که بیش از حد به ظاهر خود می رسد
کشتن، شهادت یکی از امامان شیعه مثلاً روز قتل
قتیل ها، مقتول ها، کشته شده ها، جمع واژۀ قتیل
جوانمرد و سخی، کریم، هر یک از پیروان آیین فتوت
از مقوله های منطق ارسطو که نسبت شیء به زمان را نشان می دهد
توانا، نیرومند، زورمند، زیاد، موثق، استوار، موثر، سخت، مطمئن