هنگامی. زمانی. (ناظم الاطباء) : اگر شمارا وقتی به طرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد... (سلجوقنامۀ ظهیری چ خاور ص 11 از فرهنگ فارسی معین). - وقتی که، هنگامی که. - تا وقتی که، تا زمانی که. مادام که. (ناظم الاطباء)
در تازی نیامده کدی اوامیک آنچه که در مدتی محدود و معین بجا ماند مقابل دایمی همیشگی. توضیح کلمه} موقت {همین مفهوم را میرساند و احتیاجی بافزودن} {نیست ولی در تداول} موقتی {بسیار بکار میرود
شرح تفسیر: اگر داند و گرنه من بگویم چون دلم دارد کتاب ناز را هرگز که کرده در جهان وستی ک (شهاب الدین خطاط) توضیح ظاهرا این کلمه ممال (وستا) (اوستا) است وچون (وستا) راگاه بغلط تفسیر (زند) پنداشته اند. این معنی را برای (وستی) قایل شده وبرای آن شعر ساخته اند