جدول جو
جدول جو

معنی قتس - جستجوی لغت در جدول جو

قتس
(قِ تِ)
معرب ستس نام مکانی است که در متن عربی ابن البیطار بغلط فیبس آمده است. رجوع به مفردات ابن البیطار و ترجمه آن (لکلرک) ذیل کلمه طوقریوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قتل
تصویر قتل
کشتن، شهادت یکی از امامان شیعه مثلاً روز قتل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاس
تصویر قاس
سخت
ابرو، ابر
در زیست شناسی قورباغه، وزغ، جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد، برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند، نوزاد بی دست و پای آن دارای سر بزرگ، دم دراز و آبشش است، بزغ، غورباغه، وک، غوک، بک، پک، چغز، جغز، غنجموش، مگل، ضفدع، کلا، کلائو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدس
تصویر قدس
پاکی
بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، دارالقرار، علّیین، فردوس، سرای جاوید، سبزباغ، اعلا علّیین، فردوس اعلا، دار قرار، دارالسّرور، باغ خلد، باغ ارم، دارالخلد، مینو، دارالنّعیم، نعیم، دارالسّلام، گشتا، خلدستان، خلد، باغ بهشت، رضوان، جنّت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوس
تصویر قوس
نهمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ جنوبی قرار دارد، نهمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با آذر، تیرانداز، خمیدگی، جمع اقواس، کمان
قوس و قزح: رنگین کمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبس
تصویر قبس
شعله و پارۀ آتش، پارۀ آتشی که از آتش بزرگ گرفته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدس
تصویر قدس
پاک شدن، پاک و منزه بودن، پاکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوس
تصویر قوس
کمان، نام برج نهم از 21 برج فلکی
فرهنگ لغت هوشیار
گرزک خانه گرزک خومه (گویش گلیکی) خانه گرزک (زنبور زنبور وحشی) چوبخوار دیو چه
فرهنگ لغت هوشیار
ترش کردن بالاآوردن، ریسمان ستبر ریسمان کشتی، وشتن پایکوبی، شوریدن دل، لبریزشدن، باریدن نرم، بسیارنوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمس
تصویر قمس
غوته خوردن، غوته دادن، تکان خوردن زه در زهدان
فرهنگ لغت هوشیار
قیصی این واژه که بیشیرقیسی گفته و نوشته می شود در بیشتر واژه نامه ها تازی دانسته نشده برابر بازردآلو (تازی) ترغش هلیک شالانک (گویش گیلکی) از گیاهان ترکی چرم، دوال، تیغ تیرکن، نان ور نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
جای شبکه دار از چوب و برنج و آهن و امثال آن سازند و جانوران پرنده وحشی را در آن گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنس
تصویر قنس
هراشک (قی اندک)، راسن از گیاهان بزرگ نژادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرس
تصویر قرس
فشرده بربسته پشه خاکی زمهریر، فسرده، دیرینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قست
تصویر قست
قسط بنگرید به قسط قسط
فرهنگ لغت هوشیار
روده بریان، خوراندن روده ساز روده پز، خوی گیر زیر پالان نهند پالان تنگ، خشمگین بد خوی: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتل
تصویر قتل
کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ترشی چاشنی، نانخورش، ماست ماست و کشک، ترشیی که در آش کنند و نانخورش سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتم
تصویر قتم
شمشاد از گیاهان، گرد شمشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتی
تصویر قتی
قوتی ترکی از پارسی بنگرید به قوتی
فرهنگ لغت هوشیار
آتش گرفتن، سود گرفتن، سود دادن ریشه نژاد افرازه (شعله)، پاره آتش آتش گرفتن از چیزی، فایده گرفتن، شعله، پاره آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدس
تصویر قدس
پاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاس
تصویر قاس
اندازه، قدر
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بد بیار بدبخت: ترک آن بود کز بیم او ده از خراج ایمن بود ترک آن نباشد از طمع سیلی هر قتسز خورد. (مولوی. دیوان 325 مدات 7: 3 ص 18)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبس
تصویر قبس
((قَ بَ))
شعله، پاره آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتق
تصویر قتق
((قَ تِ))
ماست و کشک، ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتل
تصویر قتل
((قَ))
کشتن، کشتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدس
تصویر قدس
((قُ))
پاکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوس
تصویر قوس
((قُ))
کمان، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، بخشی از محیط دایره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاس
تصویر قاس
ابرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتسز
تصویر قتسز
((قُ سُ))
بدبخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتل
تصویر قتل
کشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قفس
تصویر قفس
زندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قوس
تصویر قوس
کمان
فرهنگ واژه فارسی سره