جدول جو
جدول جو

معنی قتق

قتق((قَ تِ))
ماست و کشک، ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند
تصویری از قتق
تصویر قتق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قتق

قتق

قتق
ترکی ترشی چاشنی، نانخورش، ماست ماست و کشک، ترشیی که در آش کنند و نانخورش سازند
فرهنگ لغت هوشیار

قتق

قتق
قاتق. (ناظم الاطباء). ماست و کشک. (آنندراج) ، ترشی که در آش کنند و نانخورش سازند. (آنندراج). رجوع به قاتق شود
لغت نامه دهخدا

رتق

رتق
بسته، بستن، بر هم دوختن بستن دوختن مقابل فتق یا رتق و فتق بستن و گشودن دوختن و شکافتن بست و گشاد حل و عقد:) برتق و فتق امور مشغولست . (، (تصوف) رتق اشارت به وحدت حقیقه و وجود واحد بسیط و مرتبت صفات و اسما و افعال است (از اسفار 23: 3)، بسته مقابل فتق، زنی که مدخل آلت تناسلیش مسدود بود و مانع آرامش گردد
فرهنگ لغت هوشیار

تتق

تتق
خیمه، سراپرده یا چادر بزرگ، برای مِثال وآن تتق های گوهرآموده / چرم های دباغت آلوده (نظامی۴ - ۶۸۵)
تتق
فرهنگ فارسی عمید

قبق

قبق
قاپوق، دار اعدام، چوبی بلند که در وسط میدان برپا می کردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر می گذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند، قَباق
قبق
فرهنگ فارسی عمید