- قباله
- پیوند نامه
معنی قباله - جستجوی لغت در جدول جو
- قباله
- نوشته یا سندی که به موجب آن کسی چیزی را بر ذمه گیرد، سند عقد معامله یا نکاح
- قباله
- مکتوبی که در آن می نویسند چیزی را که انسان ملتزم میگردد از کار و عمل و یا دین و جزآن، ضمانت نامه و معاهده، سند عقد معامله یا نکاح
- قباله ((قَ لَ یا لِ))
- سند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاروان
سرپاگرفتن
پوده کنه (فتیله)
آشغال
خار و خاشاک و خاکروبه
دام، جتک مرگ قید بند. یا حباله نکاح. قید ازدواج، دام
ترنج
قبای کوچک، قبای کوتاه
خار و خاشاک و خاک روبه، چیزهای دورریختنی
فتیلۀ شمع یا چراغ، پنبۀ تابیده یا نوار نخی که در چراغ نفتی می گذارند، پنبه یا لتۀ تاب داده، فتیل، پلیته، پتیله
گروهی از مردم دارای نژاد، سنت، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر
دام، قید، بند، حبالۀ نکاح مثلاً کنایه از قید زناشویی
شندف نوازی تبیره نوازی
سنگینی گرانی، ستبرگردیدن
مونث قابل شایندک شایسته زن، پایندان (ضامن)، شب آینده، دایه، پازاج باراج ماناف ماما مونث قابل، زن شایسته، زنی که بچه زایاند ماما مام ناف ماماچه، زنی که بچه را پرورش دهد دایه، ظرفی که مایع مقطر از قرع و انبیق در آن جمع گردد و میز آب را در آن نهند
تیز گشنی
زشتی، رسوایی
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
گروه، گروهی از فرزندان یک پدر
و جو که به کوفتن کو زر خوشه گندم خرد نشده باشد
بسیار گوی، زبان آور
نژادگی، تیز هوشی، گرامکی، تیر گری تیر اندازی ساز و برگ آمادگی
گولی، خواهش پروه (غنیمت)