جدول جو
جدول جو

معنی قبابه - جستجوی لغت در جدول جو

قبابه
(قُبْ با بَ)
عصیده که حلوائی است. (از منتهی الارب در مادۀ عصد) ، نوعی است از ماهی. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
قبابه
(قُ)
قلعه ای است در مدینه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ربابه
تصویر ربابه
(دخترانه)
نام سازی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قباچه
تصویر قباچه
قبای کوچک، قبای کوتاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبابه
تصویر سبابه
انگشت شهادت، انگشت بین ابهام و وسطی، انگشت دشنام، انگشت اشاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قباله
تصویر قباله
نوشته یا سندی که به موجب آن کسی چیزی را بر ذمه گیرد، سند عقد معامله یا نکاح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبابه
تصویر کبابه
درختچه ای از خانوادۀ فلفل، با میوه ای قهوه ای رنگ و طعمی تند و تلخ که میوۀ نارس آن مصرف خوراکی و دارویی دارد، حب العروس، فلفل دم دار، فلفل دنباله دار، کبابۀ دهن شکافته، فاغره
فرهنگ فارسی عمید
(حَبْ با بَ)
از اعلام زنان عرب است
لغت نامه دهخدا
(حُ بَ)
تأنیث حباب. دیو ماده، دوست (زن)
جانورکیست سیاه آبی. ج، حباب
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ)
یکی حباب. غنچه. کوپله. سوارک. (ادیب نطنزی). غوزه. گوی. سیاب. نفاخه. فقاعه. ج، حباب
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبابه
تصویر صبابه
شور شیفتگی سوزش مهر ته مانده شیر یا آب در خنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسابه
تصویر قسابه
خارک (گویش سیستانی) خرمای پست
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ذباب واحد ذباب یک مگس یک کلیز، مگسک از چهره های سپهری، باز مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربابه
تصویر ربابه
خدا گشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبابه
تصویر لبابه
خردمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
کبابه در فارسی از لاتینی} کوببا {فاغر از گیاهان درختچه ایست با رونده از دسته فلفل های سیاه و از تیره بید ها که ساقه اش قابل انعطاف و بی کرک و شاخه هایش کوتاه است و منشا اصلی آن جاوه و سوماتر او برنئو است ولی امروزه در این نواحی و همچنین در هند و نقاط دیگر پرورش مییابد. این درختچه برگهای متناوب بی کرک کامل چرمی و نوک تیز دارد و گلهای نر آن بر روی دو پایه جدا گانه مجتمع و ماده بصورت سنبله یی در مقابل برگها است. گل های نر و ماده وی فاقد پوشش گل هستند. گل نر دارای 2 پرچم و گل ماده دارای مادگی مرکب از 3 تا 4 کله است. میوه اش سته و کروی و دارای دنباله ای دراز تر از قطر میوه است (بهمین علت آنرا فلفل دم دار نیز گویند)، میوه این گیاه قبل از رسیدن کامل چیده میشود و پس از خشک شدن در معرض استفاده قرار میگیرد. میوه خشک شده آن کمی بزرگتر از فلفل سیاه (بقطر 5 تا 6 میلیمتر) و دارای دنباله ایست که در واقع امتداد برون بر میوه است. رنگ میوه خشک شده از قهوه یی خاکستری تا قهوه یی سیاه متغیر است و در سطح آن چیز هایی وجود دارد که بر اثر خشک شدن سطح خارجی میوه بوجود آمده است. بوی آن معطر و قوی و طعمش کمی تلخ و تند و معطر است. در ترکیب شیمیایی میوه های گیاه مزبور بمقدار 10 تا 18 درصد اسانس با بوی تند و معطر و بمقدار یک درصد اسید کوبه بیک و بمقدار 5، 2 درصد رزین خنثی بنام کوبه بین و مقدار مواد روغنی و صمغ و امح آهکی و غیره است. اسانس کبابه نیرو دهنده اعصاب و کاهش دهنده ترشحات ریتین و دارای اثر مدر است و از راه ادرار و مجاری تنفسی و همچنین از راه جلد دفع میشود. کبابه مقوی معده است و هنز هم در برخی امراض مجاری ادرار (از قبیل سوزاک) مورد استفاده میباشد. چون ادامه مصرف آن تولید شکم روش میکند همراه با مواد قابض از قبیل کاشو و را تانیا مصرف میشود کبابه اصل کبابه چینی کبابه صینیه حب العروس کبابیه کباب چینی مهیلیون فر یغلیون. یا کبابه اصل. یا کبابه چینی. یا کبابه شکافته. درختچه ایست از تیره سداب ها دارای برگهای متناوب مرکب که میوه اش باندازه میوه فلفل سیاه میباشد که چون از نوع کپسول است پس از رسیدن شکاف بر میدارد و مانند فلفل تند و معطر است. این گیاه در آسیای شرقی و آمریکا شمالی میروید و در تداول بعنوان مقوی نیروی باه بکار میرود فلفل جابون فلفل ژاپونی جا بونیا فلفل آغاجی فاغره فاغر فاعیه فاجیه فاغره فلفلی دهان باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنابه
تصویر قنابه
گلبرگ
فرهنگ لغت هوشیار
نشپیل آهنی خمدارکه بدان ماهی شکارکنند برگرفته از (قلب) به آرش برگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبابه
تصویر شبابه
نای ازابزارهای خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصابه
تصویر قصابه
گوشت فروشی در فارسی قصابی نای نی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قضابه
تصویر قضابه
بریده جداکرده، خرده چوب خاشاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطابه
تصویر قطابه
تکه گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
خویشاوندی بستگی نزدیکی مانند، خویش، دانای دریافت پارسی تازی گشته کراوه آوند شیشه ای شکم دار تنگ شیشه شراب صراحی، ظرف شیشه یی. یا قرابه زرین. آفتاب، قسمی صندوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبابه
تصویر سبابه
انگشت شهادت
فرهنگ لغت هوشیار
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباحه
تصویر قباحه
زشتی، رسوایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباسه
تصویر قباسه
تیز گشنی
فرهنگ لغت هوشیار
مکتوبی که در آن می نویسند چیزی را که انسان ملتزم میگردد از کار و عمل و یا دین و جزآن، ضمانت نامه و معاهده، سند عقد معامله یا نکاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبابه
تصویر دبابه
تانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبقبه
تصویر قبقبه
غریدن شتر، یاوه گویی چرند گویی، گول گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبابه
تصویر سبابه
((سَ بّ بِ))
دومین انگشت، انگشت اشاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرابه
تصویر قرابه
((قَ رَّ بِ))
شیشه شراب، صراحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قباله
تصویر قباله
((قَ لَ یا لِ))
سند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطابه
تصویر قطابه
((قُ بَ یا بِ))
تکه ای گوشت، قطعه ای از گوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قباله
تصویر قباله
پیوند نامه
فرهنگ واژه فارسی سره