- قامت
- قد، بلندی تنۀ آدمی، اندام
اذان خفیف و کلماتی که در آغاز نماز می گویند، اقامه
قامت بستن (زدن، گفتن): به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن
قامت کردن: به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن، قامت بستن،برای مثال بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت / در نماز آیند آن ها یی که قامت می کنند (اوحدی - ۲۰۹)
معنی قامت - جستجوی لغت در جدول جو
- قامت
- قد، بالا، رعنا و موزون
- قامت
- اذان خفیف که پس از اذان گویند
- قامت ((مَ))
- قد، اندام، تنه آدمی، جمع قامات
- قامت
- Stature
- قامت
- estatura
- قامت
- Statur
- قامت
- postura
- قامت
- estatura
- قامت
- stature
- قامت
- statura
- قامت
- gestalte
- قامت
- tinggi badan
- قامت
- قامةٌ
- قامت
- קוֹמָה
- قامت
- ความสูง
- قامت
- উচ্চতা
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماندن، ماندگاری
ایستادن، برپاداشتن اقامه
بیمار شدن، مریض شدن، بیماری
در جایی ماندن، اجازۀ کشور بیگانه برای ماندن در آن، برپا داشتن
اقامت نماز کردن: برپا داشتن نماز
اقامت نماز کردن: برپا داشتن نماز
بخش، برخ، پاره، سرنوشت، بخت
پیشینه، دیرینگی، دیرینه، کهنگی
بها، ارزش، نرخ