ضیافت شخصی که از جای واردشود و با لفظ فرستادن استعمال نمایند. (آنندراج). - اقامت فرستادن: شب از مهتاب بالش باج میداد بهر منزل اقامت میفرستاد. اشرف (از آنندراج). چون آمدم بدهر فرستاد آسمان صد گونه رنج و غصه برسم اقامتم. شفایی (آنندراج). ، گوسپندی که سرونش بر روی خمیده باشد. (ناظم الاطباء)
مانش، درنگیدن، گزاردن برپاداشتن اقامت یا اقامه نماز (صلوه)، تکبیری که برای بر پا کردن نماز گویند. یا اقامه خیام کردن، چادرها را نصب کردن، یا اقامه شهود کردن، شاهد آوردن