جدول جو
جدول جو

معنی قاغان - جستجوی لغت در جدول جو

قاغان
خاقان بنگرید به خاقان
تصویری از قاغان
تصویر قاغان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغان
تصویر باغان
(دخترانه)
چند باغ میوه که در کنار یکدیگر قرار دارند، نام روستایی در کردستان (نگارش کردی: باخان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قازان
تصویر قازان
(پسرانه)
پادشاه مغولی ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
متفرق کردن پریشان ساختن (کله اش را با گلوله داغان کرد)، خرد کردن، یا درب و داغان کردن پریشان کردن، خردکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغان
تصویر داغان
پراکنده، از هم پاشیده
داغان کردن: پراکنده ساختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قزغان
تصویر قزغان
قازغان، دیگ، پاتیل، غزغان، غازغان
فرهنگ فارسی عمید
ترازویی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ را از شاهین آن آویزند قسطاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاقان
تصویر قاقان
خاقان بنگرید به خاقان ترکی خاقان نبگرید به خاقان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قازغان
تصویر قازغان
دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قزغان
تصویر قزغان
دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل. قازعان بنگرید به قازغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغان
تصویر داغان
از هم پاشیده، متلاشی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قازغان
تصویر قازغان
دیگ، پاتیل، غزغان، قزغان، غازغان، برای مثال در حدیث دیگر این دل دان چنان / کآب جوشان زآتش اندر قازغان (مولوی - ۳۹۹)
فرهنگ فارسی عمید