- قاعدی
- بلخچی (قلیائی)
معنی قاعدی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع قاعده، سترون ها، نبلان
هنجار
ماهانه
منسوب به صعده: گور خری
اصل، بنیاد
بی نمازی، عذر شدن، حیض
نامه رسان
روش، شیوه، قانون
در علم زیست شناسی ویژگی زنی که در دوران قاعدگی است
بنیان، اساس، پایه، اصل
در علم زیست شناسی ویژگی زنی که در دوران قاعدگی است
بنیان، اساس، پایه، اصل
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، رگل، عذر، خون ریزی ماهیانه، پریود، دشتانی، حیض، عادت ماهیانه، عادت، خون ریزی ماهانه، عادت ماهانه
دشمن تر، ستمکار تر
نشیننده، نشسته، زنی که از شوهر و فرزند بازمانده و بچه نیاورد
نشسته، جالس
نشیننده، ناتوان
جمع متقاعد، پذیرفتگان کناره گیرندگان باز نشستگان باز ایستادگان جمع متقاعد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)