جدول جو
جدول جو

معنی قاصرهمت - جستجوی لغت در جدول جو

قاصرهمت
(صِ هَِ مْ مَ)
کم همت. کوتاه همت. کسی که همت او از رسیدن به مقصد کوتاه باشد: طائفه ای هستند بر این صفت که بیان کردی قاصرهمت و کافرنعمت. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاصرات
تصویر قاصرات
جمع واژۀ قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاصره
تصویر قاصره
قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
(صِ)
جمع واژۀ قاصره. رجوع به قاصره و قاصر شود
لغت نامه دهخدا
(صِرَ)
مؤنث قاصر. کوتاه. رجوع به قاصر شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
شهری است در سرزمین روم. (معجم البلدان ج 7 ص 13)
لغت نامه دهخدا
مونث قاصر و پاک چشم: زن کم خواه کم کوش کسی که همتش از رسیدن بمقصد کوتاه است کوتاه همت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قاصره، کوتاهی کنندگان مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
فرهنگ لغت هوشیار
مونث قاصر و پاک چشم: زن مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاصره
تصویر قاصره
((ص رَ یا رِ))
مؤنث قاصر. زنی که جز شوهر خود به دیگری چشم ندارد، جمع قاصرات
فرهنگ فارسی معین