معنی قاصره - فرهنگ فارسی عمید
معنی قاصره
- قاصره
- قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
تصویر قاصره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قاصره
قاصره
- قاصره
- مونث قاصر و پاک چشم: زن مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
فرهنگ لغت هوشیار
قاصره
- قاصره
- مؤنث قاصر. زنی که جز شوهر خود به دیگری چشم ندارد، جمع قاصرات
فرهنگ فارسی معین
قاصره
- قاصره
- شهری است در سرزمین روم. (معجم البلدان ج 7 ص 13)
لغت نامه دهخدا