پیلۀ کرم ابریشم، پردۀ نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود، پیله ها را به ترتیب مخصوصی گرم می کنند و می ریسند تا ابریشم به دست آید، بادامه، پیله، پله، نوغان
پیلِۀ کِرمِ اَبریشَم، پردۀ نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود، پیله ها را به ترتیب مخصوصی گرم می کنند و می ریسند تا ابریشم به دست آید، بادامِه، پیلِه، پِلِه، نُوغان
فیل کوچک. (یادداشت مؤلف). بچۀ فیل. فیل بچه. (یادداشت دیگر) ، زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق. (یادداشت مؤلف). - فیلچه زن، زن چاق و فربه. فیلچه. اصل کلمه عربی زنفیلجه همین زن فیلچۀ فارسی است. (یادداشتهای مؤلف)
فیل کوچک. (یادداشت مؤلف). بچۀ فیل. فیل بچه. (یادداشت دیگر) ، زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق. (یادداشت مؤلف). - فیلچه زن، زن چاق و فربه. فیلچه. اصل کلمه عربی زنفیلجه همین زن فیلچۀ فارسی است. (یادداشتهای مؤلف)
واحد وزن که آن را ثلث مکوکه دانسته اند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کیلجه شود، وزنی معادل چهار رطل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، وزنی معادل یک رطل و نیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، وزنی معادل ششصد درهم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیلجه شود
واحد وزن که آن را ثلث مکوکه دانسته اند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کیلجه شود، وزنی معادل چهار رطل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، وزنی معادل یک رطل و نیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، وزنی معادل ششصد درهم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیلجه شود